عزیزم اونهمه بهت حرف نوشتم من واقعا ی بار دیگه بخون میگم بعد ۲ سال رابطه ول کرد رفت و گفت خانوادم راضی نیسن گفتم چرا گفت سنمون نمیخوره بهم در صورتی ک از اولش خودش اومد خودش پیگیرم شد و هر بار خاستم برم گریه زاری کرد اینطور پسرا عوض اینکه برن ب خانواده بگن بیا بریم خاستگار اتفاقا برعکس وقتی میخان برن خانواده رو میکشن جلو و بهونه میکنن من الان داغون داغونم توام نزار عاقبتت مثل من بشه تازه این رفت دوراشو زد بعد ۳ ماه خاست برگرده باز دیگه نخاستمش
همه ی همکلاسیام الان که ترم ۶ هستیم دارن باهم ازدواج میکنن
همه میگفتن روابط دانشگاه بلد دانشگاه تمومه ولی انگار اینطور نیس
ولی این پسرم قطعا با من ازدواج نمیکنه حالا حالاها
من دلبستگی ندارم به کسی حقیقتش ولی خب جوری ام هستم که اولین باره یکی باهام اینطر رفتار میکنه یعنی جذاب و اینا نیستم که کسی دوستم داشته باشه اینم بره فک نکنم کسی طرفم بیاد
اگه واقعا شما رو بخواد وقتی شرایطش مناسب شد میاد خواستگاری آدم برای عشقش ده سال هم صبر میکنه بهش بگو رابطه رو کات میکنم هر وقت شرایطتت مساعد شد بیا خواستگاری شما نمیتونی منتظر کسی بمونی که آینده اش مبهمه آگاه واقعا دوستت داشته باشه ببینه از دستت میده و زمان نداره سریع دست و پا میکنه و خانواده اشو راضی میکنه اگه همچنان باهاش دوست بمونی اونم همش وقت میسوزونه چون خیالش راحته که دارتت
یه سوالی داشتم با یه نفر تقریبا همکاریم محل کارمون متفاوته اگه کار اداری داشته باشم و کارم گیر باشه حتما کمک میکنه و با یه تلفن کارمو راه میندازه در مناسبت‌ها پیام تبریک میفرسته دانشگاه درس هم میخونم اون روز گفت چه روزایی کلاس داری یه روز همو ببینیم منظورش چیه واقعا منو میخواد یا نه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
