چند ماه پیش یه افغانی با همکار داداشم بحثش شده بود بعد فوش ناموس به تمام ایرانیا داده بود داداشمم با سنگ زده بود تو سرش
بعد یکی ک اونجا بوده میاد به بابام میگه و اینکه بابام حسابی به داداشم میتوپه جلو غریبه داداشمم ک نوجوون و غرور داره ۱۷سالشه بخاطر اینکه دعوا بخوابه بابام جلو همه به مرده گفته بود بزن تو گوش داداشم اینم زد تو گوش داداشم و بعد اون داداشم کلا از خونه رفت بچه جایی رو نداشت تو گاراژ میموند بابام عین خیالش نبود تازه هر روز دعا میکرد معتاد بشه
از اون قضیه گذشت تا چند هفته پیش
ک بابام خیلی گیر میده خیلی بحث میکنه خیلی خیلی با مامانم بحثش شده بود مامانم نشست گریه کرد و تصمیم گرفت این دفعه واقعاً جدا بشه داداشمم چون مامانم گریه میکرد و تو سر صورت خودش میزد جنون بهش دست داد گفت این ادمو میکشم با هر گریه و زاری بود جلوشو گرفتیم و اونشب از خونه رفتیم و قراربود دیگ مامانم جدا بشه و برنگردیم پیش این آدم پست بابام همه جا نشست به منو مامانم انگار ک ناموسش نیستیم کلی حرف زد یه حرفایی مامانم هیچ انگار ناموسش نبود ولی من گفته بود اگه حتی پسرا فلان کننن خودشو مامانشو دیگ برام مهم نیست😄
نمیدونم چیشد مامانم گفت نمیتونم شرایطشو ندارم کسی پشتم نیست نمیتونم کار کنم دوتا بچه نه خونه ای نه جایی کجا بریم( دستش تاندونش آسیب دیده ) چطور با ماهی هشت میلیون کرایه بدم خرجتون کنم تو مدرسه داری کلی کتاب و جزوه میخوای داداشم هست
خلاصه به داداشم زنگ زد گفت میخوام برگردم داداشم گفت یادت رفت چه حرفایی بهتون زد کلی عصبی شد گریه کرد گفت اگه برگشتی دیگ بهم زنگ نزن ولی مامانم برگشت از اون موقع تا حالا هرچی به داداشم زنگ میزنیم برنمیدارد نمیدونیم کجاس دیشب دوستش اومد گفت خاله فلانی ینی داداشم سیگار میشه و مشروب میخوره
دلم براش ااتیش گرفته مامانم هرشب براش گریه میکنه میگه چ غلطی کردم برگشتم میرفتم گدایی میکردم ولی بچم در به در نمیشد بنده خدا بخاطر ارامش منو داداشم رفت ک جدا بشه اخرشم اینجوری شد الآنم فهمیدیم داره مشروب میخوره سیگار میکشه این بچه کاری بود با اینکه سنو سالی نداشت ولی همه روش قسم میخوردن بابام این همه گفت ایشالا معتاد شه اخرشم معتاد شد💔
راهنمایی کنید چیکار کنیم ؟؟ چطور برش گردونیم