مثل بچه ها باهامون رفتار میکنه
میگه زنگ بزنم سحر بیدارتون کنم، هر چی میگم نه نمیخواد، میگه خواب نمونین بی سحری شین
پدرشوهرم زنگ میزد قبلا واسه نماز صبح بیدارمون کنه
با اینکه میدونه من غذا درست کردم، میخواست دیشب به زور به شوهرم غذا بده بیاره، این حرکتش خیلی رفته رو مخم، ناراحتم
همش غذا میده بعد غذای خودمونم هس شوهرم هر دورو میخوره خب چاق میشه، یا بمونه نمیدونم چیکارش کنم خوشم نمیاد همش غذا مونده اضافی داشته باشم
امشب میخواستم سوپ بپزم گفت منم سوپ میپزم میارم
حالا نمیدونم چیکار کنم، نمیدونم چقد میاره، بپزم نپزم
شاید به نظرتون مسخره باشه ولی خیلی رو مخمه کاراش
استقلال نداریم انگار
همش زنگمیزنن چک میکنن صب کی بیدار شدیم
هی میگن زیاد میخوابین
در صورتیکه ما جفتمون شاغلیم و کارمون تو خونس و خیلی مشغولیم
وای نمیدونم چیکار کنم