دعوا با همسایه

بعد این حرف و که میزد الکی میگفتم باشه اگر فرصتی شد تا دست برداره/ کم کم دیدم نهههه ول کن نیست/ یکبار که سر یه مسأله ی ساختمون بهم پیام داد گفت حالا اگر کاری بود به من بگو!! منم اینجا بعد از کلی تحمل گفتم : (( اگر مشکلی پیش بیاد با صابخونم حل میکنم و به ایشون  میگم)) چشمتون روز بد نبینه من اینو گفتم وببینید بعدش چیکاااارا که نکردددد

بعد فرداش من رفتم خرید وقتی برگشتم دیدم دم در نشسته و داشت با یه کارگر صحبت میکرد)) آقا تا منو دید شروع کرد به حرف زشت زدن/ به کارگره میگفت : این خانوم و میبینی؟ خوبی حالیش نمیشه/ بهش گفتم کاری داشتی به من بگو من از روی خوبی گفتم! به من گفته کاری بود به صابخونم میگم/ این خانم فلانه بهمانه/ هزار بدو بیراه گفت من امثال این خانم و آدم حساب نمیکنم و اووووه بچه ها/ بازم اینجا جوابشو ندادم و اومدم طبقه دوم خونم/ چون میدونستم اگر جواب بدم ضربان قلبم تند میشه و صدام میره بالا و لینک تند میشه و به دعوا میکشه/ باز اینجارو تحمل کردم

اومدم به صابخونم زنگ زدم جریان و گفتم / گفت قبل از شما یک خانوم دیگه مستاجر من بود دم خونه اونم میرفته که اگر مثلا فلان چیزو میخواین بدم بهتون! و خلاصه فهمیدم که حدسم درسته مرتیکه سرو گوششم میجنبه/ صابخونم گفت صبح بهم زنگ زده گفته مستاجرت ساعت ۱۲ بهم زنگ زده!! گفتم من کی ۱۲ به اون زنگ زدمممممم 

مردک اومد تو راه پله به همسایه بالا بلند گفت این خانم ۱۲ شب زنگ زده ! اینجا دیدم سکوت بی فایدس وبرا اولین بار در و باز کردم و با لحن بلند گفتم ؛ هرچی هیچی نمی‌گم پررو میشی نه! 

گفتم من به پدرم ساعت ۱۲ زنگ نمی‌زنم چطور به شما ساعت ۱۲ زنگ زدم 

گفتم خدا ازت نگذره که میخوای منو خراب کنی الکی 

گفتم نشون بده داخل گوشیت که من ۱۲ زنگ زدم 

گفتم ندارم نیس 

گفتم عهههه

خلاصه بچه ها آدمیه که به راحتی تهمت میزنه و دروغ میگه/ خلاصه سرتون و درد نیارم از وقتی فهمیدم چه ادمیه/ رک بهش گفتم دیگه دم در خونه من حق نداری بیای/ لوله های خونه من هر دوماه میترکه صابخونم چون تعمیر اساسیه رو دوش اونه و میاد درست میکنه/ بارها بهش گفتم من خودم بابت لوله ها مدام آب ندارم و اعصابم خورده به من نگین/ زنگ بزن به صابخونم به من چه اخه

سه روز پیش لوله ها دوباره مشکل دار شد آب زده طبقه اول و یکم همکف/ صابخونم اومد لوله هارو درست کرد/ طبقه اول اومد گفت گفتم آقای فلانی من خودم قربانی ام زنگ بزنید صابخونم بیاد گچ نم خونه شمارو درست کنه/ زنگ زد صابخونم ...صابخونم گفت آره میام درست میکنم بزارید نم خشک بشه/ تا امروز که همون طبقه همکف با طبقه اول ( که طبقه اول اون آقا آقای سه روز پیش نبود فامیلش بود) اومدم باز دم خونه من

از پشت در گفتم بفرمایین 

باز طبقه همکف زر زر که لوله ها خونمو فلان کرده 

گفتم من چیکار کنم شمارو نبینم دم خونه من نیای 

من چهل روز دیگه از این ساختمون میرم 

لوله ها مربوط میشه به مالک نه من

من چه کاری از دستم برمیاد 

هرچی میگم باز میگه خونم فلان شده 

منم داد زدم گفتم بابا به من مربوط نمیشه من خودم قربانی ام 

بارها آب نداشتم 

زنگ بزنید مالک 

شماره مالک و که دارید حقتونو ازش بگیرید 

ولی خواهشاً دم در خونه من نیاااا من با شما مشکل دارم 

دیدم به همسایه اول میگه این دختره دیوانس 

گفتم آره من دیوانم فقط دست از سر من بردار

بچه ها من دیگه تحمل آقاهه رو ندارم وقتی باز دیدم دم در اومده دم خونم با اینکه صابخونم بهش گفته کاری بود به خودم بگو/ داد زدم دستام لرزید یعنی الان من مقصرم؟ نمیتونم باهاش خوب حرف بزنم چون اصلا اگر یکم لحنت خوب باشه میشینه نیم ساعت به حرف زدن