دیشب خواب عجیبی دیدم
تو بیمارستان بودم منتظر جواب آزمایش هام.
دکتر ازم پرسید برنامه ت براب آینده چیه؟ میخوای بری سر فلان کار؟
گفتم نه میخوام از صفر شروع کنم این دفعه رشته و شغل مورد علاقه م رو بخونم
نگاهم کرد و یه چیزی رو کاغذ نوشت بهم داد...
دیدم نوشته فقط ۵۱۵ روز وقت داری و تا الان ۱۵ روزش هم گذشته.
یهو انگار آب سرد رو سرم ریختن و از خواب پریدم
از صبح دارم فکر میکنم اگه واقعا انقدر زمانم محدود بود چهجوری زندگی میکردم؟
من همیشه منتظر بودم اون شغل آرزوهامو بدست بیارم که حس خوشبختی داشته باشم، اما اگه وقت نباشه چی؟
این جمله کلیشه ای "در لحظه زندگی کردن" یهو برام جدی شد.
شما تا حالا بهش فکر کردین؟ واقعا چجوری میشه با همین شرایطی که داریم خوب زندگی کنیم ؟