نمیخام برگردم،زندگیمونو ریخته به هم بعد هی زنگمیزنه ب این و اون ک بهش بگین برگرده سر خونه زندگیش،بمنم زنگزد جواب ندادم
ب پسرشم هرچی میگم اصلا جواب نمیده
میگم مگع مادرت نمیخاست پسرش همیشه پیشش باشه،خب برو باهاش باش
دم ب دیقه زنگمیزنه ب پسرش بیا منو ببر فلان جا