پس اگر این جوریه
بشین ببین چیکار کردی یا گفتی بهت بی اعتماد شده .
در مورد طلا ها هم باهاش بحث نکن . فردا بهش بگو طلاها نوش جونت فدای سرت .اصلا برام مهم نیست . حتما برای کار مهمی لازم داشتی .
از این به بعد هم در مورد اموالس پیشش صحبت نکن که می گیرم ازت و بیچارت می کنم و ..
کلا نسبت به داراییش بی تفاوت نشون بده ..
قهر رو درمورد طلا رو تمام کن .
با سیاست برو جلو .
همسرت تو اینده اش تو رو نمی بینه کنار خودش !
ولی تو همیشه در مورد اینده و پیری که چیکار می خواید دکنید و کجا می رید حرف بزن ،در مورد بچه ها یی که می خواید داسته باشید ،نو ه ها تون و..
بزار اون کم کم خیالش راحت بشه که تو قراره کنارش بمونی و خیلی چسزهای دیگه .. که طولانی میشه