سلام شبتون بخیر
دخترا ازتون میخوام خیلی مراقب باشید مخصوصا اگه مثل ممکنه تا هوای تاریک بیرون باشید و کار داشته باشید چون هوام زود تاریک میشه زمستون.
امشب حوالی ۷ و نیم شب رسیدم نزدیک خونمون. با مترو برگشتم یعنی
از مترو تا خونمون ۴ دقیقه راه هست . تو کوچه حس کردم یکی پشت سرمه برگشتم یه مرد جوون بود حس ششم گف که داره تعقیبم میکنه تو کوچه پر از ماشین بود و ترافیک شده بود تا رسیدم بن بست خونمون دیدم اینم اومد تو من سریع رفتم زنگ خونرو زدم خودمو چسبوندم به در که نبینه منو اما سایش و خودشو دیدم کنار خونه بغلی منتظر بود بیاد جلو اولش فک کرد رفتم تو اما دید تند تند دارم زنگ میزنم وایستاده بود نمیرفت.
که در باز شد خودمو پرت کردم تو...وای خیلی حالم بد شده بود قفل شده بودم ....بعد که رفتم تو حیاط محکم زد به در خونه بغلی...
تصمیم گرفتم دیگ هروقت دیر برگشتم به یکی بگم بیاد از مترو دنبالم...
خلاصه خیلییی مراقب باشید دخترا.