من یه پیراهنی کادو گرفتم خیلی هم دوستش داشتم و خوب کاملا هم استین بلند بود فقط پایینش یه وجب از پام معلوم بود منم با ذوق پوشیدمشو و.. مامانمم گفت قشنگه و چیزی نگفت. خلاصه تا اینکه تو اتاق بودم دیدم مامانم اومد گفت بابات گفته برولباسشو عوض کن این چه لباسیه جلو بابا و داداشاش خجابت بکشه ادم مگه پیرهن میپوشه منم عصبی شدم کلی تو دلم به بابام دری وری گفتم و گریه کردم تا اینکه داداشم اومد گفت چرا گریه میکنی براش تعریف کردم. یهوییی مامانم اومد دید من به داداشم گفتم چی شده. قاطی کرد شروع کرد دعوا کردن و کتکاری😐بعد بابام اومد گفت خوب چی شده و فلان منم با گریه داشتم میگفتم آخه یعنی چی یه لباس ساده چه مشکلی داره مگه ؟ فهمیدم بابام اصلا خبر نداشته مامانم از خودش این حرفارو درآورده 😐 الانم با کلی نفرین و توهین قهر کرده😐 آخه چرا مگه من بچش نیستم؟
نه بابا کلا خیلی به پوشش من تو خونه سخت میگیره. همش میگه جلو بابا داداشات زشته ولی خدایی این پیراهن هیچی معلوم نبود عادی بود. از طرف بابام اومده بود این حرفو زده بود که عوضش کنم. من واقعا بهم برخورد این چه حرکتی بود اخه