من وقتی خودمو میبینم و ادمهای ک واقعا حسود هستن و هزار رنگن رو میبینم
میفهمم واقعا خدا باهموناست..
من به شدت ادم مهربونی هستم
کلی کار خیر میکنم
اصلا دلم نمیاد به کسی بگم کارت بده
یا خودت بدی
به اندازه کافی برای همه وقت میزارم
اما ادمهای نزدیکم اینجوری نیستن
حسودن
نمیخان کسی از خودشون بالاتر باشه
کلی منو جلو بقیه خراب میکنن
و حتی یه جوری رفتار میکنن انگار اونا باعث بالا رفتن تو شدن
خلاصه ک بس کنید مهربون نباشید
👌
زیاد خوب نیست نه
اصلاااااا خوب نیست
دیگه باید سوخت و ساخت
دقیقا
اول چک کن ببین مهربونی یا مهرطلب
بعد بشین معنی قرآن رو بخون ببین خدا ده بار گفته غصه موفقیت های اونایی که بدی میکنن رو نخور ، تا یه جایی خدا همینطوری بهشون میده میده یهو با سر میخورن زمین
من فهمیدم این دوره زمونه مهربون باشی فک میکنن احمقی
مهربونی کردن و مهربون بودن بد نیست....آدم باید وفتی میبینه دارن در حقش بدی میکنن،از خودش دفاع کنه....مثل اینه که یه عقرب پیشت باشه و تو بگی که خوب من که با این عقربه کاری ندارم....تازه براش غذا هم میبرم....پس اون نباید منو نیش بزنه....یه ضرب المثل هست که میگه نیش عقرب نه از ره کین است..افتضای طبیعتش این است...
بعضی ها هم طبیعتشون بد بودنه...حالا خوبی هایی هم دارنا...ولی خوب گاهی بدیشون بیشتر دیده میشه...کلا سعی کن هرجا در حقت بدی کردن،بتونی از خودت دفاع کنی
خداوند بهترنیا رو نصبیت کنه
فک کنید من انقدر مهربون و احساسیم
یه روز وقت میزارم میرم یه پکخوشگل برا تولد دوستم میگیرم
بعد دوستم به شوهرش میگ یه کارت هدیه از سرکارت بگیر بیار ...
همنقدر بی احساس
تازه مبلغشم خیلی کمتر از هدیه من
منم دقیقا خصوصیات تورو دارم
یه بار امتحان داشتیم و من قرار بود به همکلاسیم برسونم که تقریبا اون دوره دوستم بود برسونم
م می تونستیم تو هر کلاسی که میخوایم بشینیم
حالا کلاسی که من انتخاب کردم مراقبش کلا آدم بیخیالی بود با ما هیچ کاری نداشت
من نشستم و دیدم کلاس پر شد و این آقا پسر نیستش
داشتم میرفتم بهش گفتم بیا دنبالم یهو غیبش زد
و نیومد
پشت سریه من میخواست بره از این کلاس و دوستمم اومد
به جای اینکه بشینه جای پشت سریم میگه نه تو چرا نشستی نیومدی دنبالم
منم میگم خو بیااا
بعد از اون اول بهم پیام داد و فقط گفت **دورو** بعد بلاک کردم
منم برام مهم نبود واقعا تا اینکه دیدم یکی یکی دوستام دارن باهام سرد رفتار میکنن
چرا ؟ این عقده ای رفته هرچی تو ذهنش میومد به دوستام گفت
من وقتی فهمیدم پشمام ریخت و سعی کردم به دوستام بگم که اشتباه میکنن و من اصن این حرفا و کارارو انجام ندادم
ولی باور نکردنی که
از اون موقع مدرسه زهر مارم شد و در هفته سرجمع ۳ روز نمیرم مدرسه
