هرکاری میکنم نمیشه
تو خونه پیش خانواده ای ک هیچ وجه اشتراکی نداریم دارم زندگی میکنم درسته دوتا طبقه مجزا اما واقعا خسته‌م از کاراشون از حاشیه هاشون
از بدبختی های ک برام درست میکنن
کم آوردم دوتا بچه دارم
تالان خیلی تحمل کردم ۱۱ سال
شوهرم طلاق بده نیست منم دیگه تحمل ندارم باباش نمیذاره از اینجا بریم
هرچی تلاش میکنیم نمیشه
میخوام خودمو بکشم یکبار مردن بهتر از هزار بار مردن
در عوض ما میخوایم بریم پول نداریم تو یه خونه باهاشونیم یه اتاق بیشتر نداریم
باباش نمیذاره یعنی چی؟
دقیقا چطوری نمیذاره؟
بنده خدا ترس تنهایی داره
چقدر سخته براتون هم تو فشارین هم عذاب وجدان میده بهتون
پولی که جمع میشه رو بهش نگید دارید
پول خواست بگید نداریم یا یه مبلغ جزئی بهش بگید
چند سالشه؟
مادر شوهرت چی؟
مجرد تو خونه‌شون نیست؟
بقیه خواهر برادرا خوب سر میزنن؟
فکر میکنم باید یه گفت و گویی با شوهرت داشته باشی
مثل پرسش و پاسخی که ما الان انجام دادیم
تا شوهرت خودش جواب منطقی رو بده و کاملا براش واضح بشه موقعیت و سختی تو
با سیاست صحبت کن از پس اندازتونم به هیچکس نگو
امیدوارم مستقل شین
خودکشی راهش نیست خانومی بالاخره زندگی هر کسی یه طوری سخته باید قوی باشی و بچه های قوی ای تربیت کنی ❤️
خود کشی خوب نیس هر چقدر شرایطت بد هم باشه به این فکر نکن
میتونی شاغل بشی این مدلی رو استقلال مالیت کار کن خیلی جلو میفتی
