سلام بچه ها
حقیقتا
مشکل برادرمه
تقریبا شیش ماه پیش نامزد کردیم براش
ب خواست خودش دختر عمم
دیگ گفتیم عید عقد کنن
چند روز پیش رفتیم برای مهریه
بشدت همه فامیلای شوهر عمم دخالت میکردن
و مهریه رو سنگینننن گرفتن
هم ب اسم پدرم هم برادرم
خلاصه نشد بهم خورد و اومدن
دوبار دیگ با وجود بی احترامی هاشون رفتیم
بازم سنگین ترش کردن و بی احترامی شدید
الان بردارم داغوووونعهههههه
میگه خودمو میکشم
یا یکی از اونارو میکشم
شبا نمیخابه
غذا نمیخوره
چند بار با ماشین تصادف کرده
اذیتمون میکنه
میگه هرچی میخان باید بزنید
اونا حتی گقتن خونه ی پدرمم رو هم بزنید
میگه هرچی گفتن باید بزنید
چند روزه خونه مون شده جهنم😭😭😭😭
تروخدا کمک کنید چیکار کنیم مهرش از دلش برع
دعایی
چیزی
یکم دلش آروم بگیره😭😭
مشاوره میگه نمیاااام