چندماهه باپدرشوهرم قهرم والان شوهرم اومده میگه پدرم داره میمیره موندم چیکارکنم برم دیدنش یانه؟من تویه ساختمون باپدرشوهرم اینازندگی میکردم ولی سراینکه بتخواهرشوهرم دعوامون شد ب من فحش دادوبیرونم کرد ازخونش بااینکه میدونست جایی نداریم بریم.مریض هم بود بنده خدارو دکتر جواب کرده بود یه ماه بعد اون دعواولی چون منو ازخودش بیرون کرده بود ومادر شوهر وخواهر شوهرمم همزمان قهربودم نرفتم خونش وفقط بیمارستان رفتم دیدنش.چند ماه گذشت ک شوهرم امشب ازبیمارستان برگشت خونه و گریه کنان میگفت ک پدرم داره میمیره دیگه.بنظرتون چیکار کنم برم بازم برای بار آخر ببینمش توبیمازستان؟چون ایندفعه دیگه جدیه دکتر گفته دیگه کاریش نمیشه کرد
برو دور وایسا صمیمی نشو وگرنه میگن حالا ک رو به موته مهربون شده
هر وقت خواستی جا بزنی؛به حس خوب بعد از نتیجه گرفتنت،به آخیش گفتن بعد رسیدنت،به برآوردن شدن آرزوهات،به حس رضایت درونت،به خنده ی از ته دلت،به اشک شوق مامانت،به لبخند مغرورانه بابات فکر کن و ادامه بده ادامه بده...
عزیزم برای دل شوهرتم که شده برو وبراش دعاکن وببخشش اینتوری هم خودت راحت میشی هم اون
آدمابازبانشون هم میتونن دلی روبشکنن هم میتونم دلی روبه دست بیارن هم میتونن قوت قلب باشن هم میتونن ته دلتوخالی کنن هم میتونن تکیه گاهت باشن هم میتونن پشتتوخراب کنن💔انتخاب باخودته دوست داری کدوم باشی؟!
اگه فکر میکنی که این دیدار میتونه بهت آرامش بده و برای خودت مهمه، حتی برای آخرین بار میتونی بری. این کار بیشتر برای خودت هست تا احساس خوبی داشته باشی و از این وضعیت با دل راحتتر بیرون بیای. هر تصمیمی که میگیری، باید خودت رو در اولویت بذاری.