از ترم بعدی یه پسری تو کلاسام بود از همون اول یادمه هی چشاش سمتم میچرخید تا وارد کلاس میشد به من نگاه میکرد ولی اهمیت ندادم چون میدیدم اکیپ مختلط داره گفتم این عادتشه شاید. ولی به یه بهونه های سعی میکنه باهام حرف بزنه حتی اگه دو کلمه باشه یا حرف چرتی باشه ( ولی نه همیشه) ،با اینکه من اصلا باهاش حرف نمیزنم یا جوابم سرده. یه باری هم انگاری قصد داشت باهام شوخی کنه نمیدونم منظورش چی بود دید محلش ندادم دیگه ادامه نداد. بعضی اوقات هم وقتی صندلیش نزدیکم باشه هی نگام میکنه با اینکه سعی میکنم به تدریس استاد توجه کنم ولی تو همون موقعیت میبینم یکی هی به من زل میزنه یعنی امان از روزی که صندلیش نزدیک من باشه نمیفهمم استاد چی میگه ، یه بار خیلی بهم برخورد چون میبینم تو اون موقعیت هی سرشو کج میکنه منو یجور نگا میکنه خو اخه یعنی چی !!!!
بنظرتون منم بد نگاش کنم شاید بفهمه از رو بره… .
شاید الان بگید بیکاری و اینا ولی اون لحظه یجور میشم حتی ازش نفرت گرفتم