زن داشت و من دیوانه وار عاشقش بودم .
قبل اینکه بگه زن داره من عاشقش بودم .
میگفت اون زن دوستش نداره و باز عاشقش بودم اما نتوانستم تحمل کنم و وجدان مانع ماندن میشد و رهایش کردم اما باز هم شب ها دلم برایش تنگ میشود.
چه شد که به این دلدادگی رسیدم و باز هم وجدان مانع ادامه میشود.