دارم معرف ازدواج عموم میشم میترسم اتفاقی بیوفته بندازن گردنم از یه طرفم دلم میسوزه خانواده پدری نتونستن دختر خوبی پیدا کنن الان که پیدا کردم معرفی نکنم خدا رو خوش نمیاد اگه معرف بودید خاطرات معرف بودنتون تعریف کنین
معرف بین جاری وبرادرشوهرم شدم...جداشدن ازهم
عزیزم شما تاکید کن فقط معرف هستی و خود طرفین باید همو بشناسن و خوب و بدش پای خودشون
معرف نبودم یعنی سعادتش رو نداشتم. چقدر این کار قشنگه چون دو نفر رو به هم می رسونین. شما فقط پیشنهاد میدیدن و این دیگه به طرفه که تحقیق کنه بالا پایین کنه هیچ اجباری برای پشندیدن وجود نداره.
مامانم معرفی میکرد یه دختریو به یه پسر
پسر خیلی خوب بود و از نظر همه دختره شانسش گفت و مامانمم راضیه الان
پسره پولدار خوشگل خوش قد و بالا خوش اخلاق مستقل اقا
دخترم خوش اخلاق ولی بقیه ویژگی هاش معمولی
به دو طرف بگو همه چیو تحقیق کنید من واسطه ام من فقط معرف بودم از این به بعد به عهده خودتونه
رو حساب من جلو نرید جلوی جمع بگو بعدا کتمان نکنن
ببین معرفی عادی که اشکال نداره بعضیا میان اصرار همش هی طرف میگه نه هی حرف حرف
به هر دو طرف بگو خوب چشماتونو باز کنید شاید من بخوام بندازمتدن توی چاه . بعدا نندازید گردن من . من فقط معرفی کردم همین و بس . بقیش با خودتونه
زنعموی شوهرم معرف بود هربحثی خرشو میگرفتم کاری کردم بار اخرش باشه پسرای بیخودو قالب میکنه ب مردم
اره چون عموم بعد چند سال لج با مادر بزرگم که ازدواج نمیکنه جدا پیگیر ازدواج شده بچه اخر خانوادس خیالمون راحت بشه سر و سامون بگیره ارع ولی بعضی نامردن میگن فلانی اگه نمی اورد تو زندگیمون این فردو این جوری نمیشد نیگن طرف فقط معرفی کرده خودت انتخابش کردی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
