«داستان زندگی من ترسناک ولی واقعی»
سلام دوستان من از کاربران قدیمی اینجا هستم و ممکنه مواردی از داستانم رو تو تاپیک های ترکیده و نترکیدم دبده باشید
اما ترجیح دادم اینجا داستان و بگم چون همه اسامی و مکان ها واقعی هستن و ممکنه برخی قصد فضولی و شناسایی داشته باشن و باعث آزارم بشن
فقط ممکنه اسم خودم و اعضای خانوادم رو تغییر بدم
دوتا تاپیک هم قبلا دارم از شما دوستان خواهش میکنم اونهارو گزارش بزنید با اینکه چیز مهمی نیست اما ممکنه بعضی بخوان کنکاش کنن و مزاحم بشن
ماجرای من مقداری ترسناک هست برای همین شب نذاشتم قصدم قصه سرایی و سرگرمی نیست
قصد اطلاع رسانی و امید راهنمایی و همدردی شما دوستان رو دارم
داستان کاملا واقعیست و از برخی از دوستان که زبان تندی دارن خواهش میکنم سنجیده حرف بزنن و آزارم ندن
چون واقعا درشرایط روحی و جسمی حساسی هستم
از شما خواهش میکنم تاپیک رو با نظراتتون به روز نگه داربد تا افراد بیشتری حضور داشته باشن
شاید خدا به وسیله راهنمایی و اطلاعات کسی از شما راهی جلوم پام بزاره و ازین وضعیت وحشتناک خلاص شم
مقداری از داستان رو آماده تایپ کردم و بقیه رو هم تایپ میکنم
لطفا صبور باشید و التماس دعا دارم