دوستان نیاز به دلگرمیتون دارم دوستان من بچه معلول دارم و خودمم بیمارم اما اصلا بابتش افسرده نیستم و با دل و جون بهش میرسم اما مشکل من خیانتیه ک دیدم دلم برای خودم خیلی کبابه یاد کارام میفتم گریم میگیره هر چی پول و طلا داشتم دادم بهش دلم براش میسوخت فک میکردم بدهی بالا آورده اما اون داشت زندگیشو با یکی دیگ میساخت ک بره یا مثلا دست روم بلند میکرد و موهامو میکشید وسایلمو خرد میکرد بااینکه میدونست مریضم سرطان دارم اما من میگفتم شاید ب خاطر زبون تند من و فشار کاریش و مقروض بودنشه باز میرفتم بوسش میکردم بغلش میکردم میگفتم بخشیدمت ک باهام آشتی بشه یا التماسش میکردم توجه کنه محبت کنه کل دوران مریضیم و شیمی درمانی و...تنها بودم اما میگفتم بیخیال بنده خدا برای زندگیمون سرکاره درحالی ک با پارتنرش شمال و کیش بودن خود همسر و اون خانوم اعتراف کردن یا مثلا همسرم رغبتی نداشت بهم میگفتم بنده خدا حق داره من همش مریضم و به خودم نمیرسم این دماغ و شکم گنده حق داره نیاد سمتم موهامم همه ریخته بود و سفید شده بود چون شیمی درمانی میکردم اما غافل از اینکه اون قبل تر از اینکه من از ریخت و هیکل بیفتم بااون خانوم در ارتباط بوده دلم برای گریه هام و التماس هام و دل سوزی هام میسوزه خونوادش خیلی رفتار نامناسبی داشتن بامن اما میگفتم فدای یه تار موی همسرم جوابشونو نمیدم چون شوهرم عشقمه خیلی بابت این مسائل پشیمون و افسردم دوستان نفرینم نمیتونم بکنم بدمیدونم پس چه جوری تسکین پیدا کنم😔😔😔💔💔💔
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.