اسباب کشی داریم بعد من خودم دست تنها همه وسایل دارم جمع می کنم تو کارتن میزارم که حاج آقا بزاره تو ماشین ببره و حتی صبح ها برای کارگرای خونمون که دارن کار می کنن صبحانه درست می کنم و نونم میرم میخرم و میبرم براشون و با این اوضاع باشگاهم میرم
و امروز واقعا خسته بودم دیگه و از راه اومده شروع کرده به دعوا که چرا کارتن ها رو بار ماشین نکردم که ببرم ؟ چرا گلدونا رو نبردم خونه مامانم؟ چرا هیچ کا نکردم
دیگه توقع داره کارتن هایی که خودش باید ببره من ببرم