2777
2789
عنوان

بامادرشوهرم قهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 630 بازدید | 26 پست

راهی نیست که آشتی کنید؟؟ چون اینجوری خیلی سخته. هم شوهرت دلش میخواد یکی همراهش باشه، هم اونا دلشون میخواد نوشون رو ببینن، هم شما این وسط آزرده میشی. 

بعد چون خیلی بهم نزدیک هستید این کار رو سخت تر کرده. بنظرم اگه امکانش هست یه شرایطی فراهم کنید که دم عیدی آشتی کنید و خودتونم باشید اونجا. لازم نیست صمیمی بشید ولی اینجوری ارامشت بیشتره 

‏انگلیسی‌ها ضرب المثلی دارند با این مضمون : کسی که فقط لندن را دیده باشد؛ لندن را هم‌ نمیشناسد !               منظور این است که شما باید رم، پاریس و برلین را هم ببینی تا بتوانی بگویی لندن شهر خوبی هست یا نه...           «تک منبعی بودن» انسان را متعصب و خشک بار می‌آورد و عمق فهم او را به طرز عجیبی کاهش میدهد !

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من هم با خانواده همسرم ارتباطی ندارم ولی پسرام هفته‌ای یک روز میرن اونجا و من مشکلی ندارم. حقیقتا او ...

اخه شوهرم هرشب شبی یساعت بچمومیبرد تاباهاش بازی کنن البته میدونم نمیتونه تااخراینجورادامه بده یچیزموقته

مثلاچندروزیباربفرسم

تا جایی که سعی مزکنی هر روز نفرست از یه روز درمیون شروع کن بعد کم کم کمترش کن چون بزدگتر شد دیگه نمیتونس جلوشو بگیری تو خونه هم سرگرمش کن دیگه بهونه اونجارو نگیره

فقط پنج شیش روزیبارخواهرشوهرم میاددنبالش میبرتش اونوروم نمیشه دیگ ولی ب شوهرم نمیدمش

من بودم اصلا بچه رو نمی‌ذاشتم ببینن 

یعنی چی که با تو ارتباط نداشته باشن اما با شوهر و بچت خوش و خرم ارتباط داشته باشن

اینوری تو رو دارن بی‌ارزش میکنن

ونگوگ تو یکی از نامه هاش به برادرش می‌نویسه:           《 انسان ها طوری با من برخورد می‌کردند انگار من قلبی ندارم.》  منم همینطور ونگوگ، منم همینطور.

راهی نیست که آشتی کنید؟؟ چون اینجوری خیلی سخته. هم شوهرت دلش میخواد یکی همراهش باشه، هم اونا دلشون م ...

من دوس ندارم اشتی کنم والا وگرنه شوهرم یهفته اصرارکرد بیابریم خونشون نرفتم

کار درستی نکردی واقعا حاضری بچت رو نبری والدینت ببینن بگی همسرم اجازه نمیده..... اگر حاضری نذار بره ولی تو یه ساختمونید و قهرید خیلی سخته زندگی کوتاهه با کسی قهر نباشید مرزها و حدود رعایت بشه کافیه و اینکه یه چیزی رو هم بگم‌ یه درصد آینده خودت رو با همین شرایط که گفتی تصور کن که  بچت تنهایی بیاد بدون خانوادش 

اخه شوهرم هرشب شبی یساعت بچمومیبرد تاباهاش بازی کنن البته میدونم نمیتونه تااخراینجورادامه بده یچیزمو ...

من نزدیک خانواده همسرم زندگی نمی‌کنم، ولی قبلا که بچه نداشتیم هم یک تایمی قطع رابطه بودیم و اونجا خیلی برام مهم بود که همسرم هم به هیچ‌وجه اونجا نره. الان و بعد از گذشت حدود ده سال حقیقتا ارتباط همسر و بچه‌هام با اونها من رو ناراحت نمی‌کنه، میگم من آزادم که نرم، اونام اگه بهشون خوش میگذره آزادن که برن. البته این رو اضافه کنم که همسرم به هیچ‌وجه تاثیرپذیری از خانواده‌ش نداره.

من نزدیک خانواده همسرم زندگی نمی‌کنم، ولی قبلا که بچه نداشتیم هم یک تایمی قطع رابطه بودیم و اونجا خی ...

منم خیلی جنگیدم سراینکه کمتربره ی درصدم تاثیرنداشت ورفتنشوبیشترکرداتفاقا بخاطرهمین چیزاازش خوشم نمیاد وتوخونه باهاش قهرم

منم خیلی جنگیدم سراینکه کمتربره ی درصدم تاثیرنداشت ورفتنشوبیشترکرداتفاقا بخاطرهمین چیزاازش خوشم نمیا ...

نجنگ عزیزم

همسر من اون موقع‌ها نمی‌رفت سمت خانواده‌ش ولی من الان حس می‌کنم حساسیتم بیجا بود، خب خانواده‌ش هستن دلش میخواد بره وقتی رفتارش تغییر نمی‌کنه چه ایرادی داره.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792