شوهرم عمل باد فتخ کرده بعد گفتن سه روز دیگه بیا بیمارستان من تلفنی نوبت گرفته بودم ثبت نشده بود رفتیم اونجا گفتن ثبت نشده نوبت نگرفتین .شوهرم چنان دادی اونجا جلویه همه سرم زد که عرضه نداری بلد نیستی بدردنخوری.....
همه داشتن نگاه میکردن
هی گفتم اروم چرا داد میزنی باز داد زد جلویه اینهمه آدم ....
باردارم هستم آبروم رفت
رفتم التماس کردم شوهرمو زود فرستادن تو
کارش سری راه افتاد
اسنپ گرفتیم اومدیم باز تو ماشین سرم داد زد که حواسمو پرت کردی بی عرضه ای بی دست پایی
بخاطر اخلاقش هیچجا باهاش نمیرفتم همیشه همه جا تنها میرم
چون ده ساله همینجوری کاش باهاش نمیرفتم خیلی خجالت کشیدم