دو روزه دارم بهش میگم داروهام تموم شده بگیر واسم میگه پول ندارم امشب یهو رفت اندازه پول داروهام فلش گرفت میگم چیشد یهو میگه حوصلم سر میره میخوام فلش آهنگ بذارم بلند کنم گوش بدم هواسم پرت شه
وقتی اومد خواستگاریم گفت کارمندم الان دو ساله راه به راه میره چک میده بدون اینکه من موافق باشم بعدشم میگه واسه پاس کردن چکا مجبورم برم اسنپ
الانم بحث کردیم گفتم مگه چه اجباری بود من انقد درد میکشم تو بری آهنگ گوش کنی کلی سر و صدا کرد گفت این زندگی بدرد نمیخوره باید جدا شیم برو خونه بابات
بخدا خسته شدم دیگه از بچه بازیاش
از من ۱۰ سال بزرگ تره هرچی میگه من باید بگم چشم اگه نه روزگارمو سیاه میکنه اونوقت میگم چه اجباریه وقت مسافر کشی آهنگ بذاری اینجوری میکنه
چکار کنم بخدا موندم دیگه