صبح بعد مدت ها برف بارید بچه ها گیر دادن میخوایم بریم بیرون گذاشتم برن بیرون بچه های همسایه هم اومدن داشتن برف بازی میکردن منم دیدم بچه هام کوچیک ممکنه به جای اینکه بزنن بخورن گفتم منم بازی از هر کجا برف میبارید تو صورتم این از اونور میزد اون از اونور بچه هام دفاع میکردن ولی اونا خیلی کوچیکن