نمیتونم دیگه دوام بیارم خستم از همه چی سر هر چیز کوچیکی اشکم در میاد اما الان دیگه نمیتونم جلو کسی ناراحت باشم و گریه کنم جلوی دیگران همیشه شادم همرو میخندونم و از این بابت خوشحالم اینکه همیشه یه حس بدی رو به کسی القا کنی خیلی مزخرفه درک نمیکنم چجوری قبلا جلوی دیگران اشکم در میومد
اگه مامانم نبود قطعا همین الان همچی رو تموم میکردم چون این دنیا هیچی نداره که من بخوام بمونم