تا یه لحظه میام بیرون از اتاق همینجووووررر حرف میزنن و اتفاقای تکراری رو تعریف میکنن
یعنی اگه بایام صب بره بیرون یه اتفاقی بیفته تا شب حتما دوبار همونو تعریف میکنه
واقعا خسته کننده اس
من بعد از اونا ناهار و غذا میخورم، بعد سر ناهار اینقدر حرف باهام میزنن و منتظرن که جواب بهشون بدم و اگه دهنم پر باشه هی تکرار میکنن که اعصابم خورد میشه
بهشون میگم بزارید غذامو بخورم بغد میگن تو خیلی بی تربیت و احمقیو ناراحت میشه بابامو قهر میکنه
مامانمم هی تا بابام میاد حرف بزنه میپره تو حرفش خودش حرف میزنه و دعواشون میشه
تا دو دقیقه میام تو حال عصبی میشم میرم تو اتاق میشینم حالت تهوع گرفتم بس دراز کشیدم دیگه
بعدم میگن نرو بیرون بمون خونه پیش ما😐😐😐