2777
2789
عنوان

راهنمایی در رابطه با خانواده شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 658 بازدید | 34 پست
منم دقیقا همینن چون با شوهرم دوست بودم و ازش انتظار زیاد نداشتم خیلی بی ارزش شدم الانم دوماه یبار یس ...

منم همینطور خیلی رفت و آمدم کمه ولی تو اون تایمم انگار برام جهنمه 

شوهرم هیچ اصراری نداره میگه رفت و آمد نکن و خودش قبول داره محیط خانواده سمی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من اوایل سعی داشتم باهاشون ی رابطه ای بگیرم ولی از هر کدوم ک ی چیزی دیدم دیگه بی محل کردمبا یکیشون ف ...

چقدر بده اصلا عزا میگیرم وقتی می‌خوام ببینمتون 

اصلا از قصد انگار می‌خوان منو بچزونن

فقط بیمحلی،و خودتو دست کم نگیر،همچین آدمای سمیو حتی از بالا بهشون نگاه کن،و یه تاچ مغرور باش باهاشون

اونا از بالا به من نگاه میکنند همش با من با حرص حرف میزنند و از خودشون تعریف میکنن به شوهرمم زیاد میگم میگه تو عرضه جواب دادن نداری تو هم از خودت تعریف کن و خودت و بگیر

منم باهاشون سرد شدم انگار بدتر میشن

چقدر بده اصلا عزا میگیرم وقتی می‌خوام ببینمتون اصلا از قصد انگار می‌خوان منو بچزونن

ن‌دیگه نادیده بگیر

من انقدر اون‌اولی رو نادیده‌گرفتم ک یکیشون اومد واسطه بشه و من گفتم وقتی اونطور رفتار کرد باید فکرش رو میکرد 😌بذار اونا بسوزن ن تو

آقایون درخواست دوستی ندید،خجالت بکشید! واقعا نمی‌دونم چی صداتون کنم چون حیف اسم آقا برای شماها!!!!

اونا از بالا به من نگاه میکنند همش با من با حرص حرف میزنند و از خودشون تعریف میکنن به شوهرمم زیاد می ...

اکثر خونواده شوهرا سمن،آروم آروم قلقشون میاد دستت،ولی مظلوم بودن و بی سروزبونیم گرفتارت میکنه

اکثر خونواده شوهرا سمن،آروم آروم قلقشون میاد دستت،ولی مظلوم بودن و بی سروزبونیم گرفتارت میکنه

دقیقا برام تجربه شدم مثل خودشون بی ادب باشم و جوابشونو بدم و احترام نزارم اتفاقا محلشون ندادم یکیشون پشتم گفته بود یدونه فلانی با ادب بود اونم بی ادب شده 

که من اصلا برام مهم نیست 

جواب رفتاراشونه 

منتظرن برم نازشونم بکشم 

ن‌دیگه نادیده بگیرمن انقدر اون‌اولی رو نادیده‌گرفتم ک یکیشون اومد واسطه بشه و من گفتم وقتی اونطور رف ...

به خدا قسم خود شوهرم دوسشون نداره من چون برام حرف درست نکن بازم میگم رفت و آمد کنیم 

شوهرم یکی درمیون می‌ره 

بزور رفت آمد می‌کنه 

چون کلا آخرم مراسمات ام با هم بخثشون میشه 

من فقط نمی‌خوام شوهرم و ازشون جدا کنم ازم ناراحت نشه

به خدا قسم خود شوهرم دوسشون نداره من چون برام حرف درست نکن بازم میگم رفت و آمد کنیم شوهرم یکی درمیون ...

شوهرت رو جدا نمیکنی

ولی وقتی اون نمیره توم نرو

آقایون درخواست دوستی ندید،خجالت بکشید! واقعا نمی‌دونم چی صداتون کنم چون حیف اسم آقا برای شماها!!!!

اسی ازمن به تونصیحت به کسی که محبتونمیفهمه محبت نکن چون دلشو میزنه.

جلوی خانواده ی شوهرخودتو بی زبون جلوه نده .هرکدوم ازرفتارشون اذیتت کردباسیاست بگو حرفتو تودلت نگه ندار.حالایا میگیره یانمیگیره ولی احساستوبگو.البته نه به هرقیمتی  منظورم اینه که اگه بدونی باگفتن اون حرف خودتو جلوشون بی ارزش میکنی نگو

ببین اسی منم یه جورایی مشکل تورو دارم الان ۱۴ ساله

 بی خودی خودموپیرکردم

این جورآدمایواش یواش اعتمادبه نفستو ازت میگیرن

 اونقدربی محلیت میکنن اونقققدر بارفتارهاشون اذیتت میکنن تابالاخره میکشنت پایین .یعنی دیگه کاربه جایی میرسه که خودت هم باورمیکنی که بی ارزشی ،که دوست داشتنی نیستی. 

فقط راهش اینه که به هیچ عنوان ازخودت ضعف نشون ندی  نزاربفهمن داری اذیت میشی بارفتارهاشون

اگه ضعف نشون بدی میشی مثل من.من آینده تم 

 این حرفهارو هیشکی بهم یادنداد.نه مادرباسیاستی داشتم که یادم بده نه خواهرهای باسیاستی


اسی ازمن به تونصیحت به کسی که محبتونمیفهمه محبت نکن چون دلشو میزنه.جلوی خانواده ی شوهرخودتو بی زبون ...

عزییییزم مرسی ازت مهربون که تجربت و بهم گفتی

انشالا که خدا مارو دوست داره و بهترینها برات پیش میاد

اتفاقا من هم از شوهرم هم از خانواده شوهرم کم نیستم که سرم هستم اما واقعا اعتماد به نفس و جوری ازم گرفتن که جلوشون بی زبون شدم پشت سر همه رو مسخره میکنن و فقط بلف میزنن 

من وارد نشده انقدر منو نادیده گرفتن و هیچ کاری نکردن و میبینن ام خودشون و میگیرن و دستوری باهام حرف میزنند بعضی وقتا گریه میکنم با خودم میگم من بی ارزشم اگر بی ارزش نبودم این بخت من نبود 

اما چون حالم و بد کردن ازشون خیلی فاصله گرفتم و ارتباطم و خیلی کم کردم همشون خیلی مغرور و افاده ای 

حالا اونا پیگیر منن البته نه اینکه خودشون و کوچیک کنن اما هرطور شده می‌خوان من باهاشون ارتباط بگیرم واقعا نمیتونم شوهرمم می‌دونه فقط به این فکر میکنم خودم و بکشم بالا و به اهداف خودم فکر میکنم دیگه واسم ارزش ندارن

عزییییزم مرسی ازت مهربون که تجربت و بهم گفتیانشالا که خدا مارو دوست داره و بهترینها برات پیش میاداتف ...

چراگریه میکنی واسه کی؟واسه یه طایفه ی بی فرهنگ که ازفرهنگ فقط اسمشوشنیدن؟

همین غصه خوردنات همین گریه کردنات بالاخره کاردستت میده

دیگه خودتوگم میکنیا  هیچ کس هم دلش به حالت نمیسوزه

همین کاری که مو باخودم کردم .بابی حرمتیهاشون بارفتارهای غلطشون غصه میخوردم گریه میکردم،.شده بودکارهمیشگیم 

اونقدرغصه خوردم اونقدرغصه خوردم که یه روزچشم بازکردم دیدم شدم یه آدم افسرده که دیگه هیچ اعتمادبه نفسی نمونده براش 


چراگریه میکنی واسه کی؟واسه یه طایفه ی بی فرهنگ که ازفرهنگ فقط اسمشوشنیدن؟همین غصه خوردنات همین گریه ...

الهی آخه میدونی بازی روانی راه میندازن دیگه

من خودم یه نگاه به خودم میندازم میبینم من که مشکلی ندارم و تو بعضی جاها میرم خیلیام تعریفم و میکنن 

بعد تو رفت و آمد با اینا وقتی برمی‌گردم خونه حالم تا چند روز بده 

حتی به دروغم شده ازم ایراد می‌گیرند نمیدونم عقده چی رو دارن 

کلا خانواده سمی ان 

حالا باور کن هیچ فامیلی باهاشون رفت و آمد نمیکنه حتی از فامیلاشون جلوی من به اینا متلک انداخت 

فامیلاشون همه رو دعوت میکنن جز اینا رو 

بعد جالبه اینا به این داغونی منو محل نمی‌زارن 

آدم باید جایی بره که حالش خوب بشه نه اینکه خودشو ناراحت کنه

الهی آخه میدونی بازی روانی راه میندازن دیگهمن خودم یه نگاه به خودم میندازم میبینم من که مشکلی ندارم ...

آفرین همینومیگم آدم بایدجایی بره که بهش بهابدن جایی بره که حالش اونجاخوب باشه

 ازمن میشنوی اگه مجبورنیستی رفت وآمدنکن چون به مرور خودواقعیتو ازت میگیرنا

من رفت وآمدکردم چون مجبوربودم دست خودم نبود اگه دست خودم بودهمون اول ازدواج قیدشونومیزدم

اگه شوهرت هیچی نمیگه نرو  حرفهای پشت سرت هم بی خیال باش


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792