سلام با دخترم که کلاس پنجم دبستان بود رفته بودیم تجریش دخترم میخواست بره مرکز خرید تا دوستش رو ببینه هرچی بهش می گفتم دوستت اونجا نیس قبول نمی کرد یه خانمی که اونجا بود صدای جر و بحث ما روشنیده بود و ادعا می کرد که مربی مهد کودک است من به اون خانم گفتم نمی دونم با این بچه چه کنم؟ پرسید بچه ی اول شما است گفتم بله برگشت به دخترم گفت اگر مادرت رو اذیت کنی می برمت میزارم تو پرورشگاه. دخترم خیلی ترسیده بود من اصلا نشنیدم که این خانم همچین حرفی به بچه ام زده. اون خانم شماره منزل ما رو گرفت من هم فکر کردم که این خانم چون مربی کودک است میتونه به من کمک کنه . الان که دخترم نوزده سالش هست هنوز از حرف اون خانم آسیب دیده و شب ها با کابوس از خواب بلند میشه و از من هم متنفره. با اینکه جلسات زیاد مشاوره رفته هنوز نتوانسته این حرف و این وحشت رو فراموش کنه . من چه باید بکنم؟