برای ولنتاین کیک و کادو گرفتم رفتم خونشون مامانش خیلی رک برگشت گفت این مسخره بازیا چیه جمع کن این چیزارو دختر . منم خیلی بهم برخورد ناراحت شدم واقعا . بدون اینکه حرفی بزنم رفتم اتاق نامزدم درو کوبیدم بهم محکم . قبول دارم کارم اشتباه بود ولی واقعا برای کادو و کیک زحمت کشیده بودم . تا عصر نرفتم بیرون نامزدم که اومد میخواستم برم دم در ولی دوست نداشتم با مادرش چشم تو چشم شم موندم تو اتاق تا خودش بیاد . بعد دو سه دقیقه اومد جای اینکه تشکر کنه خوابونده تو گوشم میگه مادرمه احترامش برا من واجبه که هیچ تو ام حق نداری بی احترامی کنی . مجبورم کرد از مادرش معذرت خواهی کنم بعدش رسوندتم خونه :) از دیشب یه پیامم حتی نداده . برای کادو و کیک واقعا زوق داشتم زهرم کرد همه چیو . انگار دهنم قفل شده بود بگم حق نداری با من اینجوری رفتار کنی :)
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
این رفتارها ممکنه ریشه در حساسیتها و پیشداوریهای مادر نامزدت داشته باشه، ولی این هیچوقت نباید به شکلی باشه که احساس کنی زحماتت نادیده گرفته بشه یا حتی بهت توهین بشه. اینکه نامزدت از تو خواسته که معذرتخواهی کنی، درک میکنم که بخاطر احترام به مادرش بوده، ولی واقعاً نباید اینطور با احساسات تو بازی بشه.