خیلی خیلی سخت گذشت . شاید بتونم بگم لجباز ترین بود و من دوران عقد چندین بار ازش تعهد گرفتم و سه دونگ از سهم خودش برای خونه ام بهم داد ( ناگفته نماند کلا خرجی نکرد انگار خرج نفقه شد قسط سه دونگ خودش ...) در آخر بدون عروسی خونه ای که با هم خریدیم با هزاران مشکلات رفتیم .
و تو یکسال زیر یک سقف مدام کتک و فحاشی و لجبازی با من داشت دخالت بیش از حد مادرش و دوستش ...
سر قول اش نمیموند من بیشتر آزار میدیدم
بخاطر همه با من لج میکرد اما اخلاق های خوب اش خوب کمتر بود اگر من سیاست بیشتر داشتم و ایشون حرف گوش کن تر شاید زوج ای خوبی میشدیمون همه کامل نیستن .
خلاصه بعد یکسال گذاشت رفت و دوستش به خونه آورد ... که یه حرفی زد همونجا دیگه من نخواستم ازش دل کندم
۶ ماه اقدام نکردم تا توافق کنیم اما لج کرد توافق نکرد گفت سه دنگ بده یعنی رسماً هیچ خرج نکرده بیاد زن بگیره و راحت بره 😒 عدم تمکین گرفت یجا دور تو ورامین ک من تمام حق و حقوق بخشیدم طلاق بگیرم رضایت نداد گفت مهریه میدم طلاق نمیدم من نامه پزشک قانونی متاسفانه نداشتم و چون خونه ب اسم من بود الکی ب دادگاه گفت منو انداخته بیرون کلا کار های عجیب و غریب انحام داد . خلاصه سر شما رو درد نیارم بعد دو سال جدایی کشمش ایشون رفت سمت هر ز شدن و من رفتم خودشناسی و خدا و یک ماهی میشه اومدم خونه سوری که ورامین گرفت متاسفانه از کار و زندگی افتادم اما خوب تمکین برای طلاق راحت تره . چون به قاضی ثابت کنم من خواستم زندگی کنم خودش رفت و نخواست و گفت آنقدر ازارت میدم تا بزاری بری ... قاضی متوجه شده این بازی در میاره و دلش به حال من میسوزه چون تو دادگاه گفته کارگرم در حالی که مهندس عمران و شرکت داره
و الان مدام میگه ۷۰۰ تا قبل عید بده تا طلاق بگیرم و کنم واقعا نمیخاوم هیچی بهش بدم
و بعد من ۲۰ باز خیانت کرده خدا داند شاید بیشتر و حتی داشت عکس دخترو رو پروفایل تلگرام اش نگاه میکرد . حالا فک کنید منی ک به یه نگاه به دیگران میکرد حساس بودم این صحنه رو ببین 😣ولی شد درس زندگی کن تا رها کردن یاد بگیرم و خیلی راحت بگذرم و برم تو دل ترس هایی که داشتم و قشنگ ازم یه هیولا ساخت از هیچ کس و هیچ چیز نمیترسم و متوجه شدم آدم ک بخواد خیانت کنه میکنه . دیگه وابسته به هیچ کس نیستم فقط به خودم عشق میدم کودک درونم نواز میکنم چیری کم و کسر نداشته باشه