خیلی دلم گرفته یه مشکلی دارم بیاین

دلت نگیره پر توقعش کردید یه بار درست حسابی جوابش رو بده دیگه هر چی گفت یه گوشت در باشه یکی دروازه

عزیزم شما یک راه حل دارید و بس!!!تو یه زمان مناسب بدون کمترین دلخوری و با لحن عادی باهاش صحبت کن حرفهای دلت رو بهش بگو و احساساتت رو بروز بده.هی نریز تو خودت. دیگه توجهت رو ازین موضوع بردار. یه تجربه هم برات بگم از هرچی ترس داری نقطه ضعف داری کار و خاصیت دنیا طوری هست که همون رو جلو چشمت میاره برا همین میگم توجهت رو ازین موضوع بردار. امروز هم من خودم این نکته رو کاملا و عملی تجربه کردم!!!برای آزمون تو شهری رفته بودم من دنده عقب هام بعضی وقتها خوب جا نمیخوره تو تمرین اولیییین کاری که باید میکردم دنده عقب بود!!! و درجا ماشین رو خاموش کردم و رد شدم!!!! با ترس هات روبرو شو قرار نیست جنگ جهانی راه بندازی میگم بدون دلخوری و با آرامش حرفات رو بزن چرا آنقدر احساس ضعف داری!!!شوهر شما داره نسبت به پدرت ناسپاسی می‌کنه ؟!!!! خب بذار بکنه!!!بذار بگه!!!یکبار حرفات رو بگو و دیگه به این مدل حرفاش توجهی نشون نده!!! وقتی دیگه رو این مسأله ضعف نشون ندی خودبخود مسألت حل میشه

خب دیگه اگه گفتی فایده نداره خودت دیگه رو این موضوع حساس نباش. هررررچی گفت اصلا توجهی نشون نده ناراحتم نشو حالا خیلی عصبی شدی بعد تو خلوت خودت گریه کن ولی جلو شوهرت عکس العملی نشون نده