طلا 🤔🤔🤔🤔

__diba__

عضویت: 1399/05/10

تعداد پست: 1486

دقیقا منم الان توی این وضعیتم

اگه اصلا وسیله ندارید بخر ،بی ماشینی هم سخته

1403/11/23

|

08:52

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دختراردیبهشتی4

عضویت: 1399/07/25

تعداد پست: 4494

دارن چیکار میکنن با اعصاب مردم

واقعا چ وضعیه مث قمار شده

من میخواستم برا شرمایه گذاری دوتا ربع بخرم از ۱۸ و ۳۰۰ شد ۲۲ الانم نمیدونم بخرم یا ن ،هی هر روز از صبح چک میکنم ببینم پایین اومده یا چی

خاک برسرشون کنم آخه این چ زندگیه درست کردن برامون🥲

لطفابرای رفع مشکلات مامان مهربونم صلوات بفرستید دوستای مهربونم،من ب نفس های گرم شما ایمان دارم❤

1403/11/23

|

08:53

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

khatyyy

عضویت: 1400/09/23

تعداد پست: 2207

چی خریدی با ۲۰ گرم

پژوپارس

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1403/11/23

|

08:53

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

تمبرهندی

عضویت: 1396/07/28

تعداد پست: 1427

هییی یاد خودم افتادم دوسال پیش 40 گرم میخواستم بفروشم برای زمین دقیقا همون موقع بود از 1200کشید به 3 ...

منم همون موقع که 1100 بود 55 گرم دادم 😶

1403/11/23

|

08:54

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

__diba__

عضویت: 1399/05/10

تعداد پست: 1486

پژوپارس

ببخشید چند خریدی 

مدل چند 

چون منم حدود ۲۰ یا ۳۰ گرم میتونم بفروشم ،فکر میکردم نمیتونم با این مقدار بخرم 

1403/11/23

|

08:54

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

اهمممممم

عضویت: 1399/10/19

تعداد پست: 18080

بلاخره ماشینم سرمایه است برای استفاده است دیگه 😂

برای استفاده بله 

ولی  به چشم سرمایه نمیشه نگاش کرد  ،خدای نکرده ی تصادف یا خط بیفته روش کلی ضرر و زیان دوش هست 

از طرفی سال یکسال پیش ،ماشین مدل ۹۳ گرفتم ۲۰۵ میلیون ،الان همین ماشین شده ۲۳۰ 

ولی طلا یک ماه پیش ۳۸ گرم گرفتم ۲۱۵ ،همین الان شده ۲۴۵ 

کدوم بازدهی عالی داشته ؟طبیعتا طلا 

ولی  اگه به ماشین احتیاج داری ، الویت با ماشینه

😐🤷🏻‍♀️

1403/11/23

|

08:54

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

__diba__

عضویت: 1399/05/10

تعداد پست: 1486

دارن چیکار میکنن با اعصاب مردمواقعا چ وضعیه مث قمار شدهمن میخواستم برا شرمایه گذاری دوتا ربع بخرم از ...

اگه تا چندسال دیگه قصد فروش نداری بخر 

1403/11/23

|

08:55

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شیشلیکک

عضویت: 1402/03/09

تعداد پست: 5912

منم همون موقع که 1100 بود 55 گرم دادم 😶

ببین همییین من فروختم کشید رو 3300 داشتم سکته میکردما😂😂ناخون مارم. میگفت بابا عیب نداره دادی زمین آخه مگه میشه حالا حای شکرش باقی بود ک رو 2270 فقط 10 گرم فروختم کشید رو 2800 بقیش فروختم 

1403/11/23

|

08:55

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

اهمممممم

عضویت: 1399/10/19

تعداد پست: 18080

تازه دهنتم سرویس میشه تا بخریش 😂😂😂😂

چطور ،پولت کمه

😐🤷🏻‍♀️

1403/11/23

|

08:56

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

khatyyy

عضویت: 1400/09/23

تعداد پست: 2207

ببخشید چند خریدی مدل چند چون منم حدود ۲۰ یا ۳۰ گرم میتونم بفروشم ،فکر میکردم نمیتونم با این مقدار بخ ...

۶۹۰خریدم من پول نقدهم داشتم

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1403/11/23

|

08:56

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

khatyyy

عضویت: 1400/09/23

تعداد پست: 2207

مدل۱ ۱۴۰

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1403/11/23

|

08:57

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

__diba__

عضویت: 1399/05/10

تعداد پست: 1486

۶۹۰خریدم من پول نقدهم داشتم

منم مقداری نقد دارم 

1403/11/23

|

08:57

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

تمبرهندی

عضویت: 1396/07/28

تعداد پست: 1427

ببین همییین من فروختم کشید رو 3300 داشتم سکته میکردما😂😂ناخون مارم. میگفت بابا عیب نداره دادی زمین ...

باز خوبیش اینه دادی واسه زمین . ایشالا از اونا بیشتری میخری 

تنت سلامت باشه 

1403/11/23

|

08:57

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

khatyyy

عضویت: 1400/09/23

تعداد پست: 2207

منم مقداری نقد دارم

عزیزم برو بخر تا بالا نرفته اگ نیازداری

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1403/11/23

|

08:58

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دختراردیبهشتی4

عضویت: 1399/07/25

تعداد پست: 4494

اگه تا چندسال دیگه قصد فروش نداری بخر

تا چند سال مثلا؟؟

یادمه تابستونی رسید تا ۱۷ ولی دوباره برگشت تا ۱۵ من رو ۱۵ خریدم

الان ولی ۲۲ ِ نمیدونم بخرم یا بالاتر میره

خیلی ظلمه پوله حبابشو بدی🥲🥲

لطفابرای رفع مشکلات مامان مهربونم صلوات بفرستید دوستای مهربونم،من ب نفس های گرم شما ایمان دارم❤

1403/11/23

|

08:58

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب