من ۴تا جاری دارم که خیلی حسود و بدذاتن البته ۳تاشون اینطورن
از وقتی بچه دار شدم قربونی دادیم یکیش که تبریک نگفت اصلا
یکیش هم تا وقتی فهمید جنسیت بچمو شروع کرد به بدذاتی کردن و شمارمو داده بود یکی همش مزاحمم میشدم تا اینکه به همسرم گفتم و دایورت کردم رو گوشی همسرم
همسرم جوابشو داد و پیام داد طرف و اسم خواهره جاریم آورد گفت اون شماره داده
خواهر اون یکی جاریم که با این جاری بدذاتم دوس بودن...
بابام گفت به پدرشوهرت اینا بگو
ولی من بخاطر اینکه باردار بودم گفتم فعلا نگیم تا پسرم دنیا امد...
و اونا همشون دختر دارن بخاطر این گفتم که حسادت میکردن به بچه من...
البته جنسیت مهم نیس منظورم به حسادت اون بدذات ها بود...
و الان میخوام به پدرشوهرم بگم به نظرتون چطور بگم این قضیه رو؟
در ضمن مادرشوهرم پارسال اعتراف کرد که همین پس فطرت اهل دعا جادو هس و گفت خواست بیاد خونتون راه نده چون ذاتش خرابه...
و میدونم که الان اینو مطرح کنم مادرشوهر زیر حرفش میزنه و به جز شوهرم شاهدی ندارم که حرفشو ثابت کنه
چون شوهرمم شنید که مادرش گفت این بدذات اهل دعا جادو...
فقط چندباری راجع به بدذاتی استوری گذاشتم پس فطرت دیده ولی اصلا آدم نمیشه
و دوس ندارم بیاد خونمون همسرم که به پدرش گفته فقط خونه شما ببینیم سلام خدافظ و حق نداره این داداشم با زنش خونمون بیان
الان پسرم ۱سال خرده ای تا الان که موفق نشده پاشو بزاره خونمون