2777
2789

شوهرش قبل ازدواج اونجا زندگی می‌کرده به خاطر کارش 

دیگه بعد ازدواج هم همونجا مونده مرده


شوهر من اصرار داره بریم شهر من ولی من نمی‌رم بدم میاد متنفرم از اونجا 

مرا عهدیست با ماهی ؛ که آن ماه آنِ من باشد / مرا قولیست با جانان ؛ که جانان جانِ من باشد 🫂♥️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من

شوهرم از اول شهرمن درس میخوند ،خوشش اومد به خانوادش گفته بود همین شهر میخوام زندگی کنم 

اونها هم مشکلی نداشتن،همسرمم از شهرما میخواست زن بگیره،بهم معرفی شدیم

البته با شهر مادرشوهرم یک ساعت ونیم فاصله داریم هرماه دوبار میریم ناهار شام می مونیم میایم

میشه برای برآورده شدن حاجتم صلوات بفرستی؟خواسته ای دارم که هرچی سعی کردم بهش نرسیدم و تا مرز افسردگی رفتم اما ناامید نشدم و به لطف و رحمت الهی امیدوارم...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792