تصمیم گرفتم برگردم و انتقاممو ازش بگیرم کاری که با قلبم کرد وقتی رفتم اون اموزشگاه متوجه شدم با دوست دخترش نامزد کرده ولی خس انتقام من قوی تر بود که ولش کنم دقیقا همون کاری رو باهاش کردم که اون با من کرد جلوش مهربون بودم تیپ میزدم ولی بی حجاب نبودم بدم میمومد نگاه بدنم کنه
منکه ادم مغروری بودم توکلاس شوخ طبع بودم جوری توجهش جلب شد که دیگه نگاه بدنم نمیکرد فقط به صورتم نگاه میکرد دیدم باید کم کم حالشو بگیرم یه حلقه انداختم دستم
من متوجه نشدم انتقام چیو گرفتی
وقتی متوجه شدم عاشقم شده اینکار رو کردم اگه کلاس نمیرفتم بهم میریخت اگه گوشیم صدای پیامکش میومد عصبانی میشد
به هر حال هر بار نگاه حلقه میکرد و حسرت میخورد اینو بگم حلقشو از من قایم میکرد،گفتم دیگه کلاس نمیام چشاش پر اشک شد ولی من فقط یه لبخند زدم دیگه بعد اون کلاس نرفتم منتظر بود دوباره برم من نرفتم بعد مدتی تدریس گذاشت کنار
فقط میدونم زنش هیچوقت نمیتونه دوست داشته باشه
این نه تنها اه من بلکه اه دخترایی بود که باهاشون بازی کرده بود اما من هنوز حالم خوب نیست و میگم کاش هیچ وقت دوباره نمیرفتم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
