ی برادر کوچیک دارم.من و برادرم ازمادرناتنی...من عاشق برادر و نامادریمم..مهربونتر از مادر واقعی بوده برام...ولی یبار بعد دعواها ک بهشون گفته بودم گفت بامادرشوهرت صمیمی شو هرچی شد ب اون بگو..من نمیتونم...حوصله و توان چیز اصافی و بحث دگ ندارم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بچه ها این مردک از خداشه طلاق بگیره و راحت شه ... بهتره بره و تلافی کاراشو با سیاست سرش دربیاره بعد جداشه .. چرا بزاره بره مگه دختر مردم کفشه که بگیره و بعد که دلشو زد بندازه دم در .. برو باهاش و جلو چشمش زجرش بده تا خودش بره تقاضا طلاق بده
خب عزیزم فقط میتونم بگم بچه دارنشی الان فقط خودتی اونجوری یه بچه ام ابن وسط قربانی میشه بخاطرشوهرت ک اینقدربی فکره الان شماشاغلی خودتونجات بده واس خودت پس اندازکن بعداگ درست نشدبروجداشو
دلم میخواد خودمو از تراس پرت کنم پایین...دلم میخاد تموم شه این زندگی لعنتی ک هیچ وقت باهام نساخت...اون از بچگیم...گفتم ی زندگی جدید....ی پستوانه و مرد محکم...ی خونه ی عشق....زهی خیال باطل....خیلی خیلی تنهام....خیلی......هیشکی و ندارم...دلم مامانمو میخاد...دلم سر قبرسو میخاد....اخه چرا...چرا این همه بدبختی....گناهم چی بوده....دگ بخدا طاقت ندارم..تف تو این دنیا...تف تو ذات همه کثافطا و اشغالا و نامردا
واقعا این که بیای ببینی کاملا ریلکس و بی خیال داشته ps بازی میکرده از ماشین بیرون انداختنش خیلی اعصاب خورد کن تر بوده.شوهر منم موقعایی که با هم بحث میکنیم من کلی حرص و جوش میخورم حتی گریه میکنم اون راحت میره میوه میاره برا خودش یه فیلم پلیسی هم پیدا کنه میشینه میبینه.