یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
تا این لحظه نازایی دارم دعام کنین هرراهی تونستم رفتم نشده.کاش دعای شما راه آخر باشه و بشه معجزه زندگیم.اگه خوندی و صلوات فرستادی یه قلب 💝برام بفرست دلم شاد و امیدوار میشه
زنگای فنی حرفه ای که خانوم میگفت گروهی غذا درست کنید تویه حیاط مدرسه، گروه ما یه بار اسنک درست کردیم دوستم دستگاهشو آورده بود.اونجا اولین بار بود که اسنک خورده بودیم🥺💕
بهترین دورانم دوران مدرسه بودبرام مدیرعالی وبسیارمتین ...هرروزفلورایدوقرص آهن وساندیس بهمون میدادوموهاوناخن هامونودکترتوی دفترش چک میکرد و نزدیک عیده تااتاق داشت به همه ی بچه هاعیدی میدادداخل سبدهایی مختلف یکی شلواریکی پیراهن های مختلف یکی گیره های رنگی یکی لاک های خوشگل تموم بچه ها ی هرکلاس نوبتی میرفتن و انتخاب میکردم وبرمیداشتن زنگ آخرهم باتمام مادراتماس میگرفتن وسبدعیدانه میدادمرغ برنج روغن همه چی داخل کارتن تحویل مادرمیدادوهمچنسنرهرروزشیروقتی داخل صف کلاس توحیاط بودیم اول شیربهمون بادستای خودش پخش میکردیادمه یبارسرمایرشدیدخورده بودم شیرنخوردم منوبرددفترکاپشن برای دخترش خریده بودنوی نودادبه من من کاپشنمویادم رفته بود ببرم وبادکترمخصوص مدرسه تماس گرفت رایگان رفتم اونجا با خودش وداروهامم رایگان دادومادرم اومدمنوبرد ازاینجامیگم خانم ذاکری نژادبخاطرشما عاشق مدرسه هستم هنوز.یادمه واکسن هفت سالگی مونو قراربود بزنیم کلی عروسک جاسوییچی خریده بود به همه دادبقران تک تک مارومیبوسیدوباعشق اینکارومیکرد بچه ها خاطره ها فراموش نمیشن