2777
2789
عنوان

از شما کمک می‌خوام🙏🏻

| مشاهده متن کامل بحث + 175 بازدید | 26 پست
همه این کارارو کردم ولی....

ببین گاهی اونی که گرفتاره به این فکر نمیکنه که تو سعی میکنی آتیش رو خاموش کنی فقط به این فکر میکنه تا زودتر این درد تموم بشه .

باید اول بفهمی مشکل دوستت چیه 

دوم براش راحل هایی رو پیشنهاد بدی

بهش نشون بده چه چیزایی تو زندگی داره که ارزش سرپا ایستادن رو داره


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تلاش میکنم درک کنم ولی کمکی بهم نمیکنه باعث میشه بیشتر حالم بد بشه مشکلش عین از دست دادن بچه ناراحت ...

سعی کن باهاش همدردی کنی و به حرفاش گوش بده و براش یه فضای جدید بساز 

امیدوارم خدا کمکش کنه

خدا🪴🦋میشه برای خواسته ام یه صلوات بفرستی مهربون💕🌱

ببین گاهی اونی که گرفتاره به این فکر نمیکنه که تو سعی میکنی آتیش رو خاموش کنی فقط به این فکر میکنه ت ...

حرفات درسته ✨مشکلش هم می‌دونم از ظهر که پیششم هی میبرمش تو فضای دیگه ولی یهو میکشه کنار ...غم تو چشماش دیوونم میکنه...آبجیم هست

خب اون بگه‌نه تو چجور رفیقی هستی میگی باشه خودت باید بری جلو وگرنه اون به زحمتت‌ راضی نیست

بابا من آبجیم و میشناسم می‌دونم اصرار کنم عصبی میشه وحالشم اصلا جوری نیست که  هی بخوام  اصرار بکنم ...ولی باز میگم ببینم موفق میشم یا نه😔

بابا من آبجیم و میشناسم می‌دونم اصرار کنم عصبی میشه وحالشم اصلا جوری نیست که هی بخوام اصرار بکنم . ...

خب الان تو با این حال خرابت میخوای بری حال اونو خوب کنی دختر؟

تو اول باید خودتو بهتر کنی عزیزم

حرفات درسته ✨مشکلش هم می‌دونم از ظهر که پیششم هی میبرمش تو فضای دیگه ولی یهو میکشه کنار ...غم تو چشم ...

ببین اینجوری اصلا احتیاجی ندارن از اون فضا بیان بیرون 

باید سعی کنی توی همون فضای غمی که دارن درستش کنی 

متوجهی چی میگم؟

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792