بچه ها عروس مظلوم هنوز هستتت

آره به ابوالفضل داره نابود میشه خودمونیم میدونیم ولی بدبختیش اینه وقتی مامان بابام میرفتن اونجا خودش هم میگفت نیاید اینجا یا اونم با بی احترامی بیرونشون میکرد برا همین ما نتونستیم ازش دفاع کنیم چون میگه از شرایطم راضیم

آره یه دختر داره یک سالشه

این عروس توسری خور عروس دختر عمه مامانمه 

پسره و خواهرش بیست و خورده ای سالشون بود عروس چهل و خورده ای سال 

نه ما کاری کردیم نه اونا 

فقط میگن دوست نداریم با شما رفت آمد کنیم دست از سر دختر تون هم بردارید 

خیلی بی منطق امیدوارم سر دخترش بیاد

سر زدن که هیچ حتی حق تلفن هم نداره 

نمی‌دونم واقعا مشکل چیه. دلم براش لک زده 3 ساله ندیدمش

بخدا نمی‌دونم خبری ازش ندارم نمی‌دونم چیکار می‌کنه 

اینقدر به خوردش دادن مثل گیج و منگا مات و مبهوت شده اونا که دیدنش میگم

[QUOTE=371091506]آره به ابوالفضل داره نابود میشه خودمونیم میدونیم ولی بدبختیش اینه وقتی مامان بابام میرفتن اونجا خودش ...[/QUOTE برید دنبالش بگید بی کس و کار نیست وگرنه نابود میشه

اره باهم میخوردن با اینکه تو خونه ی جدا بودن ...من تو عقد بودم به مادرشوهرم گفتم من تو خونه خودم میخورم وفلان مرز گذاشتم اونام دیگه مجبور شدن اونم از فرصت استفاده کرد خوردوخوراکشون جدا کردن انقد خوشحال بود میدیدم اما قدر منو ندونس فقط حسادت میکرد بجای اینکه بگه این حاریم اومد منم نجات پیدا کردم ....حتی من مستقل شدم اونم استفاده کرد جدا شد اول خدا بعد اگا من نبودم اون تا اخر عمر کنار اونا کلفتشون بود اما حسادت چشاشو کور کرده بود هرچی تلاش کردم بامن همراه نشد که خوش بگذرونیم بریم بیاییم اینا....حتی ایتقد پررو شد خانواده ی شوعرم منو دوست داشتن اخم تخم میکرد میدید اونا منو تحویل میگیرین اونان تا اون نبود با من خوب بودن تا اون میومد میرفتن اینور انور تا اوقات تلخی درست نکنه ....خدا میدونس چیه که بهش بال وپر نداده بود ...اینقد بلا اورد سرمون

اصفهانی اصیل یعنی سر عمر 

گفتم که خواهرم پشت مون نیست طرف اوناعه ماهم نمی‌تونیم کاری کنیم 

یه بار اینکارو کرد قایمکی زنگ زد به مامانم ،داشت حرف میزد لو رفت یعنی همون موقع مادرشوهرش رسید اینقدر کتک ش زده بودن که نگو اون دربدر هم جرات نکرد دیگه

اشتباه کرد این ازدواج رو کرد

شوهرش بیشتر از ده سال ازش کوچکتره 

خودش پشت مون نیست طرف اوناست