سلام خانوما دیشب شوهرم تاشب سرکار بود بعدم اومد فوتبال نگاکرد .یکی دوبار رفتم سمتش گفت گمشو به شوخی گف ولی من دلخور شدم.انتظارداشتم بعد ازچندساعت میاد حداقل یکم بغلم بگیره.۴تاگل که خوردن کلا بامن دیگه ن حرف زد ن چیزی فقط باپسرم بازی میکرد منم خودمو سرگرم کردم باکاراخونه..پسرم یکم رواعصابش بود گف بشین دیگ این مامان سگت رواعصابه توام بدتر ازاون.گفتمچته چراپاچه میگیری سگ شدی ..یهوشروع کرد بی احترامی کرد هرچی گف منم عین خودش گفتم وبامشت دوسه بار زد توپهلوم.منم شیشه بچه دستم بود پرت کردم سمت.رفتم کع برم ازخونه بیرون گفتم اگه برم بهانه خوبی پیدامیکنه ممکنه دیگ راه نده.برگشتم بنظرتون چیکارکنم حل بشه خیلی بی احترامی کردیم دیشب به هم اولین باره اینقد بحث بالارف.اخرسرم مامانماومد اشتیمون داد همه کاسه کوزه هاسرمن شکست گف من ازتیم ناراحت بودم گل خورده میزاشتیاروم شم ولی من واقعا کاری بهش نداشتم خودش بی احترامیوشروع کردوبحثو به اینجاکشوند.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اره واقعا خیلی محبت وتوجه من بیشتره نسبت بهش من همیشه واسم تواولویته
خب اشتباهت همینه هیچ وقت واسه محبت ب ی مرد پیش قدم نشو مردا مثه زنا نیسن هوا برشون میداره ک اع من چق سطحم بالاتره چق سرترم اونوق نمیشه کنترلشون کنی بذا همیشه اون پیش قدم شه
به هیچ کس و هیچ چیز تو زندگیت تکیه نکن جز خودت منتظر نباش کسی کنارت وایسه و دستتو بگیره هیچوقت..! آدما اون چیزی که فکر میکنی نیستن...