میخواستم سوار آسانسور بشم که یه خانوم از من جلوتر دکمه آسانسور رو زده بود داشت با گوشیش حرف میزد و غر میزد ....
آسانسور اومد سوار شدیم و منو دختر کوچولوم و همون خانوم و یه آقا....
من چادریم،
بعد خانومه هم کت پوشیده بود شال سرش بود بعد با تلفن که حرف میزد گفت اه اعصابم خورده زنه یجوری بهم نگاه کرد که انگار من چه جرمی کردم