💗💗اللهم عجل لولیک فرج 💗💗
یه دختر ۶ ساله به اسم فرزانه سه ماه قبل بود که با دل درد های شدید شبانش که دیگه به روزها هم رسیده بود حساس شدیم که ببریمش دکتر و طبیعتا دکتر هم برای تشخیص بهتر آزمایش کاملی رو نوشت، زمانی که جواب ازمایش اومد همه مارو در بهت فرو برد .. تمام بدنش از منشاء کبد و روده ها درگیر تودهی سرطانی شد بود و به نوعی تمام بدنش رو درگیر کرده بود سریعا دکتر متخصص و تیم درمانی دستور به بستری و شروع شیمی درمانی رو دادن و در همین حین هم غیر مستقیم به خانواده آمادگی داده بودند که با توجه به درگیر کردن تمام توده های بدنی و اعضا داخلی در مراحل درمان زیاد به فرزانه سخت نگیرن و بذارن بچگیشو کنه تا اینکه ..خلاصه با گذشت کمی ازشروع شیمی درمانی تمام موهای خرمایی فرزانه شروع به ریختن کرد و به ابروها رسید خانواده و اطرافیان هم با این حرف که موهای هممون بخاطر شامپو خراب شده پس ماهم موهامونو از ته میزنیم به روزهای بی مویی فرزانه پیوستن و روزها می گذشت و فرزانه که هم درد شدیدی رو تحمل میکرد هم بخاطر شرایط قرنطینه بعد از دوره شیمی درمانی باید در محیط قرنطینه سپری میکرد دیگه هیچ کدوم از سیل اسباب بازی و کادوهایی که فامیل براش میاوردن خوشحالش نمیکرد مثل اینکه دیگه خود فرزانه هم فهمیده بود وقت رفتن به آسموناست، بُهت و غم سنگینی تمام فامیل و آشنایان رو گرفته بود جوری که انگار همه میگفتن خدا باشه من اینو نمیخام دیگه ولی تورو جون خودت فرزانه رو خوب کن ... دختر کوچولوی شیرین زبون فامیل
ساعت ۳ صبح لوکیشن بیمارستان بخش کودکان...
مامان.. مامان ..
جانم فرزانه قربونت برم، بیدار شدی مامان؟ آب میخوای؟ چیه؟
مامان امام زمان کیه؟ ...
صبحی که بوی امام زمان تمام مارو در بر گرفته بود و از همه جای شهر بوی حضرت میومد اسم فرزانه رو کردیم نرجس خانم و فروختیم به امام زمان... ۳ گوسفند قربانی شد اولی به نیت امام زمان دومی به نیت مادرشون حضرت نرجس خاتون و سومی هم عقیقه ..
سه شنبه جواب ازمایش بالینی نرجس خانم رو گرفتیم
با نگاه به برگه آزمایش دکتر انگشت تعجب رو گاز گرفت و گفت هیچ آثاری از سرطان و توده سلولی در هیچ کجای بدن دیده نمیشه!! جز یک لایه بسیار نازک بروی کبد که احتمالا از عوارض شیمی درمانی هست
فرزانه نرجس شد.. و مجددا یادآوری شد که
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی