دل به هرپسری بستم بهم خیانت کرد
خودشو مورداعتمادترین آدم نشون داد
مادرشو فرستاد جلو برا آشنایی
بهم گفت خانواده من به تصمیم من احترام میزارن
بهم گفت پشت هم باشیم
روم حساس بود غیرتی بود
کوچکترین مسائل براش اهمیت داشت
عمیقا منو بغل میکرد یجوری میگفت دوست دارم یک درصد فکر نمیکردی دروغه
امکان نداشت بیشتر از یک روز قهر کنیم
آخرش خبر رسید که مادرش براش رفته خواستگاری یکی دیگه و این هم مشکلی نداشته حتی موافق بوده
با من مثل ی اشغال حرف زد و خیلی راحت رفت
چجوری باور کنم اینارو
چجوری دردشو بپذیرم
بچه ها به دادم برسید💔
برام دعا کنید