بچه ها بیاید از خواستگاران بگید از لگد هایی که به بختتون زدید

پسری که مقیم کانادا بود و سال ۹۵ خودش فقط یه حسابش  دو میلیارد سرمایه داشت و توی کار تجارت بود رد کردم،از ظاهر و اخلاقش خوشم نمیومد

الان توی دبی کلینیک داره🫤

تا حالا خواستگار درست حسابی پولدار نداشتم یه مشت اسکل بودن همشون

دیگه تو۱۷بودی اون۳۵جای بچش بودییییی

چرا قبول کردی 

تو رابطه بودین

من خواستگاری نداشتم که لگد بر بختمم بزنم🤣اتفاقا قبلش با خانواده سر یچیزی حرفم شد

با خودم گفتم کی بشه ازدواج کنم برم تو یه محیط بهتر

۱۹ سالمه

طرف رو بهم معرفی کردن بعد کلی مامانم امیدوار شده بود بعد چون قبل من یکی دیگه رو بهش معرفی کرده بودن و اون دختره با کس دیگه ای نامزد کرده طرف گفته دیگه نمی‌خوام و می‌خوام روی خودم کار کنم .

کلی اعصابمون خرد شد از این حرصم میگیره تازه مامانم امروز رفته مبل هم سفارش داده بود .

ایش

یکی بود که هنوزم هر از چندی میبینمش،پولداراااااااا پولدار،

چون داییش دامادمون بود واحساس میکردم اخلاقش شبیه داییشه رد کردم ،

هنوزم مامانش یه جوری نگام میکنه🥲😁😁😁😁😁

دقیقا مثل توم منم تو ۱۷ سالگی ازدواج کردم 

الان شوهرم خدا رو شکر در اون حد گند اخلاق نیست ولی هیچی نداره شرایط بخور و نمیر داریم 

یاداوریشون برام عذاب اوره 

پسر عمم خواستگارم بود الان اووووف یه زندگی داره که نگم 

من فعلا با اونی که همه میگفتن باهاش ازدواج نکنی لگد به بختت زدی ازدواج کردم😀😁

بیست سالمه می‌دونم خاستگار دارم ولی خب مامانم چیزی بهم نمیگه