دوستان اول از همه بگم من ۱۸ونیم سالم هس ..من ی بحثی پیش اومد زنعموم میخاست منو ب خاهر زادش معرفی کنه واسه ازدواج
و اینکه خاهر زنعموم(مامان پسره)منو دیده بود و خوشش اومده بود
بعد مامانم بهم گف و عکس پسره رو نشونم داد من واقعا خوشم اومد و شغل خوبیم داره
حالا زنعموم دیگه هیج حرفی نزد دیگه هیچی نگفت
من خیلی ناراحتم ازین موضوع ی جورایی تو خماری موندم خب گناه من چی بود ک خوشم اومد و اینجوری شد
حالا بنظرتون چجوری ب مامانم بگم ک ناراحتم و دوس دارم این وصلت سر بگیره و جور شه
اصن ب فرض گفتم..بعد مامانم چجوری باید ب زنعموم بگه ک پس چیشد صحبت کردی یا ن
اینجوری ینی ارزش من پایین نمیاد؟؟؟
واقعا از ابان زندگی زهر شده واسم سر این قضیه