مامان بزرگم قبلش تخم مرغو دور سر طرف میپیچونه اسمارو با ذغال رو تخم مرغ میگه وی خط میکشه بعد میندازش تو پلاستیک ونمک واسفند میریزه وی لباس ازون طرف میپیچونه دورش واسمایی ک اون طرفو دیدن میگه وفشار میده تخم مرغو تا بشکنه وقتیم شکست از زردش میزنه کف پای طرف و یامیندازش توکوچه یامیشورش
سر بچه هاتونو از سانروف بیرون نیارین .شاید یکی بچش سر نداشته باشه دلش بشکنه