سلام 🎈💤
من یک سری مطالب باحال و بدردبخور تو توییتر یاد گرفتم .خیلی بدردم خوردن .در مورد موضوع های مختلفن اما قول میدم حتما مفید واقع میشن
امیدوارم بهتون کمک کنه .
اولیش:
همسر سابق تو همون روز آخری که تصمیم گرفتیم جدا شیم، خیرخواهانه چندتا چیز بهم گفت.
یکیش این بود که تو برای هیچی نجنگیدی، انگار به هر شرایطی راضی بودی (جداییمونم پیشنهاد خودش بود). گفت این خوب نیست، درستش کن.
راست میگفت. دعوا کردن مضطربم میکرد، بلدم نبودم، آخرش کوتاه میومدم.
من از نگاه کردن به زندگی مادرم یاد گرفتم که همه هویتت نباید یه چیز باشه. نباید فقط مادر باشی، یا فقط همسر. مهندس باشی یا نوازنده. اگه همه شخصیتت به یه چیز گره بخوره احتمال اینکه وقتی از دستش میدی برسی به پوچی خیلی زیاده.☕️
یه جملهای تو اینستاگرام خوندم خیلی درست بود. به شما جوونها هم میگم. بیست سال دیگه حسرت کارهایی که نکردین خیلی بیشتر آزارتون میده تا حسرت کارهایی که انجام دادین. شجاع باشین و تجربههای جدید کسب کنین.
چگونه پیر شویم:
در مصاحبهای رادیویی از زنی صد ساله پرسیدند آیا هیچوقت حسرت چیزی را میخورد؟ او جواب داد: "اگر میدانستم تا صد سالگی زنده میمانم در چهلسالگی تازه ویولن یاد میگرفتم، و تا حالا شصتسالی میشد که ویولن میزدم.
چند سال پیش، افسر کلاس تئوری رانندگی بهمون گفت: وقتی شما با یه آقا تصادف میکنین، اول یکم داد و بیداد میکنه، بعد هم سرتون منت میذاره که آره تو مقصری ولی من زنگ نمیزنم پلیس. بعضی وقتها حتی یه مبلغی هم میگیره که ول کنه. تحت هر شرایطی به محض پیاده شدن زنگ بزنین پلیس!
حالا من هم کاملا جدی توصیه میکنم اول زنگ بزنید پلیس! هیچوقت گول داد و بیداد رو نخورید! همیشه دیفالتتون رو این باشه که اگه قرار به داد زدن باشه، شما هم صداتون بلنده!
و اینکه اگر یه کوچولو حق تقدم بلد باشید، هیچ وقت کسی نمیتونه حقتون رو بخوره!
دومی قشنگ بود اما مادرانه و مادری که تموم نمیشه🥲
مراجعه کننده ام دختر خانم۳۶ساله با نشانه های یائسگی اومد که آزمایش و سونوگرافی هم تأیید کرد .برای خواهرش که دوقلوی همسان بودند آزمایش یائسگی خواستم طبیعی بود.در شرح حال تنها تفاوتی که داشتند شغلشون بود اولی در بیمارستان و استرس شدید، دومی در محیط زیست و آرامش بیشتر
اگر در خارج از کشور هستید برای موفقیت از «اسم» ها غافل نشید. سعی کنید کشورهای مطرح درس بخونید، حتی یه دوره کوتاه هم که شده کاراموزی شرکت های بنام برید، دانشگاه معتبر خودتون رو بندازید. گیر بدید! اسم های دهن پر کن خیلی در موقیت شما تاثیر دارند.
بنظرم خیلی کم در این باره بحث شده.
ولی بنظر من از چهل سالگی بترسید. نه واسه چین و چروک صورتش. که چهل سالگی مثل یه تله است. فکر میکنی برای شروع هر کاری دیره. هر تغییری که بخوای تو زندگیت بدی مغزت آلارم میده که ازش گذشته، دست به ترکیبش نزن. بترسید که وارد این تله نیفتید.
یکچیزی بگم بهتون تعجب کنین؛ من میگم مهمترین علت از دست دادن یهآدم، در واقع «ترس از دستدادن» اون آدمه. شما وقتی میترسی یه آدمو از دست بدی، در عمل بلایی سرش میاری که حتما از دستش میدی. چمدونم کنترلگری و سوالجواب بیخود و غیرت الکی و فلان. بیشترم بلد نیستم توضیح بدم.
جمله فوق العاده قشنگیه:
دنبال دلتان بروید
ولی "عقلتان" را نیز با خود ببرید
هرگز عمق یک رودخانه را
با هردو پا آزمایش نکنید....!!
دوستی ازم پرسید؛ چطور میشه زندگی رو واقعا زندگی کرد و ته قصه خسته و ناامید از زندگی نزیسته، حسرت نخورد!
گفتم؛ با غنای روانشناختی (Psychologically rich life)
پرسید چطور یعنی!
گفتم یافتههای جدید میگن ته این داستان اونی واقعا خوشحاله که به جای تلاش برای جستجوی مداوم شادی به دنبال گسترش تجارب و احساسات مثبت و منفی سالم خودش از زندگی و رسیدن به این باوره که چیزی واسه مرگ باقی نموند، همه رو زندگی کردم...
پرسید؛ چطور میشه اینکارو کرد!
گفتم، با تجارب ریز و درشت، سالم و در حد توانی که بشه زندگیها رو زندگی و تجربهها رو تجربه کرد. چیزهای سالمی مثل؛
تا میتونی فیلم فاخر ببین؛
واقعیت اینه که ما یه بار بیشتر زندگی نمیکنیم اما به لطف تکنولوژی این فرصت به وجود اومده که زندگیها رو زندگی کنیم. فیلمی که یه چیزی بهت اضافه میکنه، یه حسی رو تو وجودت زنده میکنه و باعث میشه دنیا رو از زاویه دیگه ببینی؛ یعنی زندگی.
بزن بیرون از تنهایی...
بیا بیرون از اون منطقه امن و تجربهها رو تجربه کن. واقعیت اینه که هرچی دایره ارتباطات اجتماعی ما گستردهتر باشه غنای روانشناختی ما بیشتره و بیشتر میتونیم با احساسات مختلف دست و پنجه نرم کنیم و این یعنی تجربه زندگی...
از معجزه سفر غافل نشو...
منظورم سفر به فرانسه، دوبی، انتالیا یا...نیست که بگی هزینهبره و وقت میخواد. همین که آخر هفته بزنی تو دل طبیعت اطراف شهر، همینکه پاشی از جلوی این حجم از اخبار و اطلاعات سمی و بدردنخور، همینکه حواس پنجگانهت رو بیشتر درگیر کنی یعنی غنی کردن روان..
کتابخونی رو بکوب رو میز زندگیت...
نمیگم از فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر شروع کن، میگم از کتبی شروع کن که درس بهت میده، میشه زندگی کرد باهاشون، میره تو تک تک سلولهات و قشنگ حس میکنی شخصیت این جریان چقدر منم!. از کتب پائولو کوئیلو استارت بزن و تا مارکز و چخوف برو جلو…
موسیقیهای جدید رو گوش بده.
موسیقیهای روز دنیا در سبکهای مختلف به زندگی آدم شور و تازگی میده. آدم رو از جا میکنه و میره به جنگ اون حجم از افکار و نشخوارهای منفی و غیرمفیدی که ولش کنی کل وجودت رو به غم میکشونه. از دنیای موسیقی غافل نشو...
خلاصه که؛
شرایطش بود سفر برو، نبود کتاب بخون، حوصله نداشتی فیلم ببین، فرصت نبود با آدمهای جدید معاشرت کن، دوست نداشتی موسیقیهای روز گوش بده، لذت نبردی ورزش رو استارت بزن و اونم نشد دنبال مهارتی تازه باش…
هر کاری میکنی تو روزمرگی گیر نکن، ته ماجرا حسرته که آدم رو میکشه…
چرا که؛
همه آدما میمیرن، اما همه آدما زندگی نمیکنن.
میخوام از همه خواهش کنم که زبان بخونید!
خیلی خیلی بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنید راندمان شما رو در هر کاری، دقت کنید هر کاری، بالا میبره. چه یه نونوا باشید چه خلبان چه ورزشکار...
زبان مساویه با آگاهی. حتی الانم که اینترنت خیلی دنیا رو کوچیک کرده، باز اونی که زبانش خوبه بیشتر در جریانه در دنیا چه خبره.
زبان یعنی داشتن قدرتمندترین ابزار دنیا برای آموزش هر آنِ چیزی که بخواهید، به صورت رایگان.
کلی دوره مختلف توی دانشگاههای معتبر دنیا در رشتههای مختلف به صورت رایگان داره عرضه میشه و مدرکهای معتبری هم میتونید از گذروندن این دورهها دریافت کنید. فقط کافیه زبان بلد باشید.
خیلیا معتقدن زبان به درد کار من نمیخوره.
فرض میکنیم شما یه تراشکاری اصلا، یا مثلا یه نجار یا آرایشگر؛ کافیه زبان بلد باشید تا از به روزترین آموزشهای تخصصی حوزه فعالیت خودتون بتونید رایگان استفاده کنید و از نود درصد همصنفهاتون جلوتر باشید.
میشه یه کتاب در مورد اهمیت زبان نوشت اما سعی میکنم خیلی طولانی نشه این متن.
مهمترین و اصلیترین فاکتور موفق شدن هر کسب و کاری، ارتباطه!
حالا ابزار ارتباط چیه؟ زبان
توی هر رشتهای که فعالیت داشته باشید اگر به زبان انگلیسی مسلط باشید، نهتنها با کسانی مثل خودتون که توی اون رشته فعال هستن میتونید ارتباط داشته باشید و از تجربیاتشون استفاده کنید، بلکه اگر کار و تخصصتون توی ایران خیلی کالامحور نباشه، میتونید با مردم دنیا کار کنید، پروژه بگیرید و درآمد داشته باشید.
اهمیت تسلط به زبان چیزیه که عمدا توسط حکومت تضعیف شده و توی سیستم تحصیلی طوری گنجونده شده که بازدهی نداشته باشه.
اما سخن آخر:
۱. برای یادگیری زبان هزینه نکنید. صدها منبع حرفهای رایگان، صدها اپلیکیشن واقعا درست حسابی اما رایگان توی اینترنت هست.
۲. اینکه کج و کوله یه چیزایی سر هم کنیم زبان بلد بودن نیست! اونی که روان و سلیس میتونه مثل یه Native صحبت کنه، اون زبان بلده.
۳. هر شغلی دارید، توی هر حوزهای تحصیل یا فعالیت میکنید و حتی هر سنی دارید، برای افزایش کیفیت کار، زندگی و آگاهیتون زبان بخونید.
چرا مایلیم نقش قربانی را در
زندگی ایفا کنیم؟
چون آزار دیدیم، مورد سوءاستفاده واقع شدیم و …حالا میخواهیم از مهرطلبی خود لذت ببریم و با احساس گناه و سهم خود در بهبود رابطه مواجه نشویم؛
و چه مجوزی بهتر از این؟! من قربانی هستم و کارهام واکنشی طبیعی است به ظلمهایی که به من شده
خانم Hailey Magee که یه کتاب راجع به راههای تغییر دادن مهرطلبی نوشته به چیز جالبی تعریف میکرد. میگفت من با خیلی از ادمهایی که با یه مهرطلب زندگی میکردن، دوست بودن یا رابطه داشتن صحبت کردم و اینا چیزایی بود که اونها گفتن دلشون میخواد مهر طلبها بدونن:
-وقتی تو وانمودمیکنی کاری که من میکنم ازارت نمیده و چیزی نمیگی ولی به خاطر نفرت پنهانی که در دلت ایجاد میشه در نهایت از من فاصله میگیری یا به انفجار میرسی، به اعتماد من به خودت ضربه میزنی. میدونم سخته ولی من ترجیح میدم همون موقع بهم بگی چه حسی داری.
- توی رابطهمون من دوست ندارم تو کارهایی رو انجام بدی که دلت نمیخواد. وقتی من میفهمم تو یه کاری رو با وجود اینکه ازش بدت میومده انجام میدادی حس میکنم تحقیر میشم.
-تو همیشه میگی پایه هر چیزی هستی ولی این حرفت مسئولیت تصمیمگیری رو روی شونه من میذاره و بعضی موقعها من هم دلم میخواد که تو تصمیم بگیری و حرف بزنی و برنامهریزی کنی.
-من میخوام با کسی باشم که حس کنم با من برابره، و سختمه حس کنم برابریم اگه تو هیچوقت از نیازهات نگی. اینکه همیشه من رو جلوتر و بالاتر از خودت در نظر بگیری یه قدرتی تو رابطه به من میدی که من نمیخواستم و نمیخوام.
- لطفا از نیازهات به من بگو، چون اگه من قادر به براورده کردن نیازهای تو نیستم بهتره هر دومون بدونیم. من سالها توی روابطی وقتم رو تلف کردم که ادمها وانمود میکردن چیزهایی رو نمیخوان و در نهایت فهمیدن که اتفاقا میخوان و بهشون نیاز دارن.
اگه مهرطلب هستین و همواره ادمهای دیگه رو قبل از خودتون در نظر میگیرین، این دیدگاه از طرف مقابل جالب بود
