دیشب خواب طولانی و عجیبی دیدم
اولش رفتیم عروسی
تو عروسی رسمشون بود اتیش بزرگ درست کنن
بعد اومده بودن برا اینکه اتیششون خیییلیییی بزرگ بشه یه وانت اتیش زده بودن
بعد از اون مرحله ک رد شدیم رفتیم تو یه خونه ای
زن داداشم اومد منو به دوست داداشم معرفی کرد
بعد این پسره رو من کلا تو واقعیت ندیده بودم تا امروز
اینی ک تو خواب دیدم یه پسر بور بود با یه بینی عقابی مانند
ولی امروز که دیدمش ی بینی صاف معمولی داشت و چشم ابرو مشکی بود
فکر کنم چشاش رنگی ان
معرفی میکرد که مثلا پسره از من خوشش بیاد با من ازدواج کنه 🤦🏻♀️
بعد داداشم هی میگفت زشته نکن
یکم ک گذشت رفتیم نشستیم بابای پسره از زن داداشم پرسید این کیه کنارته؟ گفت خواهر شوهرمه بعد بابای پسره از من خوشش اومده بود ب عنوان عروسش
از این مرحله هم رد شدم
شد کارتون
رفتم تو یه کوه که همه حیواناتش خواب بودن
بجز گور خرا
ی ماشینی هم اونجا بود
من گورخرا رو مجبور کردم که شروع کنن به دویدن ک بقیه حیوونا بترسن
گورخرا مث چی میدویدن و بقیه حیوان افتادن به جون هم منم رفتم تو جعبه اون ماشینه
با اینکه داخل جعبه بودم بیرونشو میدیدم