و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هیچی بابا رفته بودیم ثبت نام دانشگاه داداشم الان ترم ۱ یعنی تابستون رفتیم من چون خیلی از دانشگاهش خوشم میاد رفتم از پسرا جلسه دوم نمیدونم سوالات جنسی میپرسیدن اینم که مثبت پپه بلد نبود من خندم گرفته بود داشتم میمردم
و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …
سر کلاس زبان تخصصی توی دانشگاه، یعنی از خنده اشک میریختیم
چه خوب :)
و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …
یا امام هشتم 🤣🤣یادم اوردی بازدبیر تربیت بدنی هستم هوا سرد بود و من تو کلاس تست دراز و نشست میگرفتم ...
وای این خیلی خوبه 🤣
و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …
و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …
ختم خالم دوستم نشسته بود کنارم چرت پرت میگفت اون لحظه برام خیلی خنده دار بود
این موقعیت خیلی حساسه
و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …