خیلی رو اعصابمه
ینی تک خوری میکنه تک پوشی میکنه مهم نیست منو بچم چیکار میکنیم از گشنه گی مردیم یا نه
اول خودش و میبنه اخرم خودش
خیلی امروز بهم بر خورد خیلی رفته بودیم خونه مادرششوهرم اینا مادرشوهرم مرغ درست کرد بود دوتا رون بود یه کوچولووووو سینه روتا خیلی درشت بودن خیلی بعد گفت من نمیخورم شما بخورین پدرشوهرم رون برداشت بعد گفتم الان شوهرم میگ بیا نصف کنیم باهم بخوریم یهو دیدم شوهرم همرو کشید جلوش لمبوند منم بادمجون یکم سرخشده بود خالی خالی خوردم ولی خیلی بهم برخورد خیلی بحث شکم نیست اصلا بحث بیشعور بودن شوهرمه