بچه ها به کمکتون نیاز دارم برادرشوهرم و جاری جدا شدن وقتی دخترشون ۲ ساله بود دختره پیش مامانش یک شهر دیگه بود الان ۱۳ سالشه تو اوج مشکلات مالی و زندگی ما برگشتن شهر ما حالا بابای بچه اصلا حسی نداره ولی شوهر من خودش خفه کرده میگه ببرم بگردونمش ببرم رستوران ببرم ماهیگیری ببرم سینما دختره بچه گناه داره تا این سن جایی نرفته بهش پول بدم درسشو پیگیری کنم اون یکی خواهرشوهر برادرشوهرا هیچه هیچ هرکی فکر زندگی خودشه حتی بابای بچه
این شانس من دایه مهربون تر از مادر شده
یعنی حالم بده هااااا